سلام دوستای عزیزم ممون میشم تا اخر بخونید
من سه ماه پیش رفتم کربلا اربعین...بعد پسر خاله.دختر داییمم باهامون اومد ..
تو سفر یه رفتارایی نشون داد که حس میکنم از من خوشش اومد البته اصلا مطمئن نیستم
حس میکنم همش میخواست تو اتوبوس کنار من بشینه ..چون همش خودشو مادرش میومدن نزدیک من...یا اینک تو سفر واسه همه خوراکی میاور واسه منم میاورد...شربت ..یا اینک میخواستیم سوار اتوبوس شیم همه رفتن بالا فقط منو اون موندیم ..میخواست خودش بره دیگه نرفت اول منو فرستاد..یا نگاهاش...بعد رسیدیم کربلا موکبامون از هم جدا بود به دختر داییم که میشه دخترخاله اون گفتش که پیام بده روبیکا قرار بزاریم کجا همو ببینیم...بعد دیگ گوشی دخترداییم خاموش شد به من گفتن روبیکا بهش خبر بدیم...باهاش حرف زدم بعد دیدم بیو روبیکاش عاشقانه اس ...ولی بعد اینک من بهش پیام دادم ۲ روز بعدش اون بیوشو برداشت ...بعد برگشتیم بازم تو اتوبوس میخواستم کیفمو بزارم بالا نمیتونستم اون کمک کرد ..یا جامو درست کرد نزدیک به خودش...حسم میگ خوشش اومده ولی بازم میگم نه شاید اشتباه فکر میکنم...
برگشتیم خونه...من بهش پیام دادم گفتم که مدارکتو پیدا کردی خیلی ناراحت شدم اونم گف اره تو خواب و بیدار بودم جاش گذاشتم...بعد گفتم ممنون ک کمک کردی گف خواهش میکنم من کاری نکردم واست.بعد گف زیارتت قبول منم گفتم همچنین دیگ تموم شدد...بعد من روبیکا شمارمو مخفی کرده بودم واسه هیچکس ...دوباره تغییرش دادم واسه مخاطبینم یهو بعد ی روز دیدم پروفایلاش و اخرین بازدیدش واسم مشخصه فک کنم چک کرده بود ب محض اینک شمارمو دیده سیو کرده حالا نمیدونمم شاید اشتباه فکر میکنم....بعد اینستا فالوش کردم اونم سریع بک داد ...استوریامو لایک میکرد ولی اصلا پیام نداد...پیجم هنری و کاری بود....دیگ استوری گذاشتم ک این پیجمو میخام حذف کنم پیج جدیدمو فالو کنید ...سریع فالو کرد پیجمو تقریبا ۱ هفته پیش بعد نقاشی واسم فرستاد گف مرتضی پاشایی و بکشم منم گفتم باشه گف خیلیم عالی...بعد ی روز گرفتم با همون پیجم انفالو و ریمو کردم...بعد بهش پیام دادم گفتم ک ببخشید انفالو کردم عموم بدش میاد ...بعد گف ایرادی نداره فقط ربطشو به عموت نمیدونم...منم گفتم جز عموم دخترداییمم همش ی حرفایی میزنه فکر میکنه اتفاقی بین منو تو افتاده بعد نوشت چی بگم والا ....
دیگگگ هیچی نگف منم نگفتم تا ی روز بعدش ی پست کربلا فرستادم گفتم رفیق کاش میشد دوباره بریم کربلا اونم گف انشاالله میریم باز با قلب سفید و گل ...منم گفتم فکر نکنم قسمت شه باهم بریم دوباره نوشت هرچی خدا بخاد منم گفتم بله لایک کرد و تموم....اون ی روز اول استوریامو میدید ولی الان نه🥲 ب نظرتون رو من کراش هست یا نه الکی فکر میکنم؟؟؟من چیکار کنم؟ خیلی دوسش دارم🥲