داداشم یبار گوشیش رو چک کرد اون داشت میکرد از استرس😐 نمیدونم فهمید یا نه😐 آخه مگه میشه نفهمه😐 وقتایی که اینجاس داداشم اکثرا سرکاره اصلا پیشش نمیره یا میرع میشینه رو زمین نه رو تخت سه تا بچه هم دارن😐 
داداشم خیلییییی مهربونه بیشتر وقتا هم سرکاره😐 
بعد این با یه افغانی دوست شده😐😐😐 
ب مامانم گفتم گفت نمیتونم برم به داشت بگم زندگیش بهم بریزه همه بهمون میخندن😐😐😐😐
الان چندوقته میبینم داداشم اصلا سمت زنش نمیره😐 براش هم مهم نیست چیکار میکنه نمیکنه
یعنی فهمیده؟😐 
زنیکه عنتر