من یه جاری دارم شش هفت سال ازم کوچیکتره. ارتباطم در کل خوبه باهاش یعنی من کلا سرم به کار خودمه و اصصصصصصلا تو کار کسی دخالت نمیکنم. با جاری ام هم رابطه دوستانه خوبی دارم. اما مساله اینجاست که جاری جان خیلی پنهون کاره کلا در مورد هر مساله ای نخواد کسی چیزی بدونه دروغ میگه که البته به خودش مربوطه.. پنج شش بار شده خودش سر صحبت در مورد چیزی رو باز کرده یه مشت چاخان پاخان تحویل من داده بعدا فهمیدم دروغ گفته بهم..اینکه نخواد چیزی بگه من درک میکنم اما خیلی بدم میاد وقتی من در مورد چیزی سوالی نمیکنم یا دخالتی نمیکنم و کلا نظرم اینه که به من ربطی نداره تو روم بهم دروغ میگه.. منم یه مدته یکم رابطمو باهاش کم کردم الان هی سوال میپرسه جی شده چرا فاصله گرفتی منم گفتم سرم گرمه کارامه فرصت ندارم..تصمیم دارم این دفعه به روش بیارم که فلانی چاخان تحویلم میدی منم خوشم نمیاد کسی با شعورم بازی کنه.. به نظرتون چطور این موضوع رو مطرح کنم که دلخوری پیش نیاد یا حتی تاثیر داشته باشه روش که دروغ نگه