با جاری دروغگوی خود چه کنیم؟

مام چند تا جاری هستیم‌که خداییش خیلی باهم‌خوبیم،همشونم منو خیلی دوست دارنو پایه ثابت دورهمیاشونم

اما جاری وسطی خودم متوجه میشم که کلا به من حساسه،سر هیچی حسادت میکنه،وضعش خوبه،خونه داره،ماشین داره،۳تا بچه دسته گل داره،ولی کلا به من حساسه..اینو همه هم فهمیدن...بسیارم دروغگو و پنهون کاره،من که ابدا تو روش نمیارم،ولی سعی میکنم که مخاطب صحبتاش نشم،گاهی اوقاتم وقتی یه چیزیو تعریف میکنه مثلا بش میگم اونسری یه چیز دیگه گفتیااا...خلاصه که آدم دروغگو کم حافظه س...میاد درستش کنه بدترش میکنه

خوب همین یعنی میخای تغییرش بدی دیگه. اخلاقش همینه. مطمئن باش با بقیه هم همینطوره یعنی فقط با تو اینطوری نیس. سعی کن زیاد باهاش حرف نزنی زیاد کنارش نشینی. دوری و دوستی

والا من با هیچکدوم از خانوادش کار ندارم درحد حرفای معمولی و... ولی این جاری چاخانم یکسره به پر و پام میپیچه برا همین دیگه بعد 8 سال به قول استارتر گفتم بذار بگم من خر نیستم میفهمم حرفا و منظوراتو که جریان شد الانم برگردم عقب دوباره همین کارو میکنم چون حق با من بود و اون تحمل شنیدن حقیقتو نداشت و متاسفانه همه کسایی که دور و ورم هستن و ازش ناراحتن خفه خون گرفتن به روش نمیارن اونم فکر میکنه چه آدم زرنگیه که همه تیکه هاشو با خنده میگه هیچکسم نمیفهمه همشم میخواد نظراتشو تحمیل کنه منم چون از اول مستقل بودم زورش میاد، اه اه حالم بد میشه یادم میاد😷😷

دقیقا جاری من همینه نکنه تو اون یکی جاریمی😏😏

دروغ چاخان دورویی اصلا حالمو بهم میزنه

قطع ارتباط ...

حالا من سر اون بحث حرفامو زدم بعدم کوتاه اومدم گفتم من اهل قطع رابطه و.... نیستم به اصطلاح عذر خواهی کردم ولی از اونور اون جاری دیگم میگفت همه خوششون اومده که تو حرفتو زدی و لازم بود یکی تو روش واسته حالا نمیدونم این خواست منو بیشتر آتیشی کنه بالاخره جاریه دیگه منم گفتم برا همون همه لال شده بودن بعدشم من دیگه همچین کاری نمیکنم که اینقدر حنگ اعصاب برا خودم درست کنم، آخه اینجور آدما اصلا نمیخوان قانع بشن و به موقع هم کلی غش و ضعف میکنن که همه طرفدارشون بشن پس باهاشون کل کل نکنی بهتره آخه مریضن اینا، مثلا یه بار اومده بود خونمون غذاشونم اوردن منم غذامو اوردم خلاصه دور هم خوش گذشت موقع رفتن تو عالم تشکر و تعارف گفتم انشاءالله دفعه بعد مهمون ما باشین تو خونمون یه نون و ماستی پیدا میشه اونم به اون جاریم گفته سپیدار گفته مگه تو خونه ما چیزی نیس که تو برداشتی شام اوردی به اون یکی گفته سپیدار گفته این دفعه که شامتو اوردی هیچ از دفعه دیگه نبینم همچین کاری بکنی😮😮😮😮اینجاست که میگم مخشون معیوبه حالا اینا نمونه ای از چیزاییه که من به رو خودم نمیارم ولی این آخریه که بحثمون شد اصلا برام قابل هضم نبود. 

عزیزم...انگار خود منی...جاریتم جاری منه😁😁😁😁