بخاطر شرایطمون چند روزی هست با همسرم خونه ی مادرم هستیم 
مادرم رفته عیادت داییم و چند روزی اونجا میمونه 
من باید تا آخر هفته تکلیف دانشگاهمو تحویل بدم 
از صبح تا عصر دانشگاهم ولی کارم تموم نمیشه و لازمه تو خونه هم کار کنم 
اما عصرها همسرم خونه ست و انتظار داره کنارش بشینم و باهاش حرف بزنم 
از طرفی باید نهار آماده کنم بذارم تو یخچال که با خودشون ببرن 
صبح هم با همسرم شش و نیم میزنیم بیرون و ساعت پنج عصر خونه ایم
من دیشب فقط از چهار صبح تا پنج و نیم خوابیدم و الان واقعا روحیه م خوب نیست