لطفا بیاید

من رفته بودم کلینیک ترک اعتیاد برای کار صبح تا شب اونجا بودم به نحو حسن کار انجام دادم یکی ازم میپرسه پات چی شده اصلا قفل میکنم میمونم تمام خاطرات بد گذشته کی چیا کشیدم یادم میاد من بچه بودم تصادف میکنم بعدش عمل میکنم و پام میلنگه اونم چون نشد برم پلاتینم در بیارم فیزتوراپی برم دستم خالی شد پدرم مریض شد ورشکست شد خلاصه بگذریم تو اون کلینیک انقدر بوی دود مواد سیگار باهم می اومد حالت تهوع بهم دست داد شدید در حدی که میخواستم بالا بیارم ادم های بدبختی که برای گرفتن دارو می اومدن میدیدم مثلا همین پرستاره تا چند دقیقه پیش با دوستاش میخندید ولی سر اینا داد میزد ناراحت میشدم یا اون یکی خانوم میخواست دارو بده لباس هام نو بود دستش خورد تمام لباس های من شربت تریاک ریخت عصبی شده بودم گفتم دیگه نمیرم بوی مواد سیگار یه دستگاه تسویه هوا نیست دکترش بیشتر ش از هم سیگار دود میکنه ادم های معتادی که یا خودشون خیلی عصبی بودن یا اون پرستار اینا بد داد میزدن مثلا یه پرستار ۳۵ ساله سر یه زن شوهر ۷۰ ساله که معتاد بودن داد میزد فقط گفتن ما منتظر بودیم پرسیدن اینکه پات چی شده بعد دکتره گفت یه راه برو ببینم نرفتم نتونستم ولی الان پشیمونم میگم ای کاش تحمل میکردم الانم دنبال منشی هستن فردا روزی که نرفتم انقدر بهم فشار اومده بود ریجکت کرده بودم بعد از ریجکت در اوردم دیدم پیام دادن نمیخواستی بیای اطلاع میدادی من بهشون حق میدم بعد منم به دوروغ گفتم مادر بزرگم صبح فوت شدن اومدیم شهرستان گفتم ببخشید نشد جوابتون بدم گفتن خدا رحمتش کنه روحش شاد من الان بخوام دوباره بهشون پیام بدم چی بگم لطفا کمکم کنید