2777
2789
عنوان

مادر شوهر و خواهر شوهر دردسر ساز

| مشاهده متن کامل بحث + 351 بازدید | 22 پست
برین بهشون .مادر شوهر من به پاش لب گور .اما هنوز دست از تلخ زبونیاش بر نداشته امیدوارم لال بمیره

حداقل مادرشوهرت تو رو بهت زخم زبون میزنه 

مادرشوهر من خودشو خوب نشون میده و زبون می‌ریزه بعد چند ماه تازه میفهمم از کجا خوردم 

میشینه پشتم حرف میزنه و یه وقتایی مثلاً از رو سادگی حرفی میزنه که نباید بعد خودشو میزنه به اون راه و کابل رو میگیره


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وا قراره سه سال بیان خونه شمانمیشه که همچین چیزی به شوهرت بگو با مادرش حرف بزنه که شما برید سر بزنید ...

از این مدلان که میگن ما ههمون عضو یک خانواده ایم اصلا حریم خصوصی ادمو رعایت نمیکنن تو دوره نامزدی خودمو پاره کردم بفهمن بابا زندگی ما قراره مستقل شه تو کتشون نرفت بخدا بیان میرم طلاق میگیرم یه لحظه ام برام قابل تحمل نیستن فکرش که میکنم سه سال حالم بد میشه

برادر شوهرم خودشو راحت کرده رفته یه شهر دیگه تمام درسرای اینا  و توقعاتشون رودوش منه

از این مدلان که میگن ما ههمون عضو یک خانواده ایم اصلا حریم خصوصی ادمو رعایت نمیکنن تو دوره نامزدی خو ...

متاسافانه شوهرت باید مقابلشون بایسته تو هرکاری کنی بعد زندگی خودت تلخ میشه

اسی واقعا رو نده 

بهشون بگو هروقت حس کردید میترسید بگید ما میاییم خونتون 

خودت جلوتر برو خونشون چند روز بمون بگو اومدم نترسید 

بعدم بگو خب بالاخره بزرگترید من میام خونتون که تو خونه خودتون راحت باشید دیگه آدم خونه بوش موذبه ک نمیتونه راحت باشه 

هروقت هم از تنهایی و ترس حرف زدن سریع برو خونشون جرات نکند دیگه بگن

چه ربطی داره مگه بچه ان که بزرگترشون نباشه راه بیفتن اینور اونور من با یه بچه نوزاد تک وتنها تو خونه میموندیم 

بعد زن به اون گندگی تنها هم نیست این بهونشونه میخان بیان بخورن بریزن تفریح کنن

وکرنه جفت مادربزرگهام بعد از فوت پدر بزرگام تنها زندگی میکردن گاهی پسر دختراشون میرفتن سر میزدن اونیکی که تنهای تنها بود بدشم میومد کسی بره شب خونش بمونه چه برسه خودش بره 

این یکی هم دختر بزرگ مجرد داشت هیچ جا نمیرفتن ماها گاهی میرفتم میدیدیمشون 

ادم یچیزهایی اینجا میبینه 

خانواده شوهرمنم دیدم اینطورین البته خونه من که نمیتونن بیان همینجوریشم سالی اگر خودم بگم نگم پشت در میمونن چون خودمم نمیرم 

یادمه چند سال پیش که با مادرم رفته بودیم استخر دختر عموی شوهرمو با بچش تو استخر دیدیم گفت مادرشوهرم یکهفته خونم بود تازه رفته مامانم گفت شهرستان زندگی میکنن بازم یکهفته زیاده گفت نه تهرانن مامانم تعجب کرد منم تعجب کردم دخترعموی شوهرم خندش گرفت گفت اره اینا اینجورین کلا خودشونم اینجورین من تو کتم نمیره چون نداریم چنین چیزی

من تو تاپیک استارتر نظر میدم و استارتر میتونه جوابمو بده چه مخالف باشه چه موافق پس کسی جزء استارتر با نظرم مخالفه ریپلای نکنه چون درجا براش گزارش میزنم و نی نی یارروتگ میکنم خود نینی یار بهم گفتن  درجا گزارشش رو بزن 

در هر صورت مزاحمته نمیشه که ایناهم از زندگیشون بزنن برن اونا نترسن


آره ولی وقتی مادرشوهره ببینه خودش اذیت میشه هی غذا درست کنه ول می‌کنه دیگه 

بهتر از اینه که بریزن رو سر اسی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز