منم مادرشوهرم اذیت میکرد،خیلی تحمل کردم، آخرش که دعوا بالا گرفت دم عروسی
مامانم رفت پیش مادر مادرشوهرم گله ش رو کرد، بعد گفت اگه میخواد بیاد دخترمو ببره که دست از این رفتارهاش برداره درستبیاد جلو اگه نه که طلاقش رو بده خودم رو چشمم نگهش میدارم
مادرشوهرم درست نشد ولی کمی کوتاه اومد البته من خیلی بیشتر
شوهرم ولی درست شد، با این که میدونست حق با منه و قبول هم داشت همیشه غیر مستقیم یا با سکوتش مادرشو حمایت میکرد ولی دست برداشت و تا الانم خداییش حریم خصوصی زندگیمونو حفظ کرده و اجازه ی دخالت نداده (من فقط با مادرشوهرم مشکل داشتم)
اگه شوهرت واقعا بخواد باید تعهد بده و از همین الان تغییر کنه، منتها همسر شما عیبش یه دونه نیست