از شدت استرسی که برای این زندگی سمی کشیدم 
بدنم لرزش گرفته میلرزه 
به امام حسین ۲۰ سال با هم جنگیدنا رسما جنگ کتک کاری فجیع در حد شکستن سر و دست و ....دخالت بزرگترا مادربزرگم الهی خدا هرطور میدونه جوابشو بده میسوزوند منو نزار مامان بابات طلاق بگیرنا تو میشی بچه طلاقی بهت میخندن مسخرت میکنن کسی نمیگیرتت میگن پدر مادرش جدا شدن از اونور بابام میگفت برو به خانواده مادری فلان حرفو بزن 
مامانم میگفت برو به خانواده پدری فلان چیزو بگو
مثل توپ فوتبال یک هفته خونه این مادربزرگم یک هفته خونه اون مادربزرگم یک ماه خونه عموم یک ماه خونه خالم 
بیچارم کردن
الان از خواب بیدار شدم میبنم دستام مثل پیرزنا داره میلرزه
من نمیبخشم 
آشغالای عوضی شما اگه قصدتون طلاق بود چرا بچه بودم جدا نشدین که این همه سال من نکشم ازتون 
چرا جدا نشدید منو راحت کنید 
گذاشتین خوب اعصاب روان من به فنا بره بعد طلاق گرفتید
اگر عاق اولاد هست الهی گریبان گیر پدر مادرم بشه 
خدایا اگر میشنوی و میبنی