البته غیر مستقیم به جاریم میگم که فصل مریضی و ویروسه تا حالا خدایی خودم یبار از ته دل صورت نوزادمو نبوسیدم مادرشوهرم اینور میره اونور میره صدتا ماچ آبدار از کل صورتش و دستاشو گلوش و پاهاش و تمام بدنش میکنه حالا اون روز به جاریم گفتم مادرشوهرم باهام لج کرد بیشتر اینکارو کرد آخرش همسرم گفت مامان بسه نکن اونم بیشتر میکرد نمیدونم زن ۶۹ ساله چرا باید آنقدر لج باز باشه؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دوست عزیز کامل شما رو درک میکنم اصلا نزار کسی ببوسه میدونم سخته خواهرشوهر منم شاعل بود از فروشگاه میومد اینقدر میبوسید میبوسید حالم بد میشد یک بار گله کردم بچه حساسه چنان پدرشوهرم سر تا پامو قهوه ایی کرد که بچه مال ماست به چه حقی گفتی بچمو کشید داد به خواهر شوهرم اونم جلو من ماچ و ماچ از حرص همه موهام ریخته اعصابم داغونه.حق با شماست فصل ویروسه ولی به خدا بسپار بچتو گیر بیشعورها افتادیم.یک بارم اومد گفتم مریض میشه رفت زیر گوش شوهرم گریه که بچه رو از من میگیره باز خوبه شوهر شما گوش میده من شوهرم اومد ابرومو برد.حالا جالب اینجاست بچه خواهرشوهرم دنیا اومد نمیذاشت کسی نزدیکش بشه جیغ میزد دستاتون رو بشورید ولی هر چی سمت عروس باشه شعورشون نمیرسه
وای چرا اینقدر مسائل کوچیکه بزرگ میکنی .......اینقدر حرص نخور اینقدر زود میگذره یه چیز بگم بچه هیچکس ...
اخه گلم شما نمیدونی ک مادرشوهرم راه به راه اینور اونوره اصلا تو خونه پیداش نیس روزی دوسه بار مسجد و مجالس قرآن و مهمونی و دهات و گردش و...بازار و... یه جا بند نمیشه که مطمئن باشم از سلامتیش و نبود ویروس تو وجودش اخه تو بزرگسال بعضی از ویروس ها پنهونن
داری بچه شیر میدی خودتو ناراحت نکن و جوش نزن رفت و آمدو کمتر کن نه برای بوسیدن بچه فقط برای اینکه حرص نخورید روی شیرتون تاثیر داره و با ناراحتی سر چیزای کوچیک ناراحتیتیون به بچه منتقل میشه
میگفتی عه برا شماستپس خرج و مخارج شو بده محل بخیه زایمانش رو هم نشونم بده
ای بابا دوست عزیز دست رو دلم نزار یک بار رفتم تا دستشویی گلاب به روتون اومدم دیدم صدا جیغ میاد نگو مادرشوهر احمقم فلاکس رو وسط پذیرایی گذاشته این همه ادم کور بچه ریخته بود رو پاش .تا اومدم گفتم وای وای بچم سوخت؟ دیدم پدرشوهرم حق به جانب گفت چته اتیششم بزنیم بچه ماست جیگرم سوخت خدا بسوزونیش به حق همین شب .نابودم کردند.در مورد جای بخیه که گیر داده بود به شوهرم زنت حق نداره سزارین کنه دکتر هم من میگم کجا بره شوهرم دعوا کرد گفت اینا خصوصیه این موارد