من خیلی دوست دارم کمک کنم البته خانواده ام خداروشکر نیازمند نیستن. ولی دوست دارم اون رفاهی که همیشه برای ما از خودشون دریغ کردن رو بهشون برگردونم. البته من چندباری چندتا کار کردم خیلی خوشحال شدن مثلا یه بار مادرم خیلی دلش مبل میخواست باهم رفتیم خریدیم و چندماه بعد پدرمادرم پولم رو پس دادن ولی اون روز حس عالی داشت و خیلی خوشحال بودن هر دو. یا یکبار دستبند طلای مادرم گم شده بود و براش النگو خریدم.
واقعا بهترین حس های دنیا بود و لذت بخشه. میدونی منم در اون زمان چیزایی برای خودم میخواستم ولی الویت رو خواسته اونا قرار دادم و واقعا هنوزم خوشحالم برای اونکار ها و امیدوارم انقدری داشته باشم و برای شادی شون خرج کنم