خیلی تفاوت اخلاقی داشتیم بعضی وقتا شک میکردم به انتخابم روزای سختی بود ولی الان اوکیم خدا رو شکر به عبارتی صیقل خوردیم کنار هم.
اگه واقعا قصد زندگی کردن داری باید تحمل کنی دوران عقد و دو سه سال اول زندگی افتضاحه بعدش کم کم هم تو هم شوهرت بهتر میشین
شوهر من بچه اخر مادر شوهرم یه جوری باهاش دعوا میکنه نصحتش میکنه ک انگار بچه ۱۴ ساله اس اینم بدبختی به حرفشه
دوران عقد میرفتم اونجا شام نامزدم نمیذاشت بلند شم کار کنم کمک میکرد جمع میکردن ک من زیاد بلند نشم انقد کوبید تو سرش گف خاک تو سرت زن ذلیل شدی الان فقد میخوره و میره بالشت میاره دراز میکشه یه گوشه این یه نمونه از حرف شنویش بود یا مثلا میگع تو خونه اینجوری رفتار نکن اونجوری رفتار کن گوش میده حرفشو نمیدونم چیکار کنم شوهرم خودش خوبه ولی مادرش رفتاراشو عوض میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
