من ۲۰ سالم بود ۵ تا خواهر شوهر ۶۰ ساله کفتار با یه برادر شوهر حمال داشتم هر کدوم یه گوهی میخوردن
ننه بابتش هم ۸۰ سالشون بود فکر میکردن پسرسون زن بگیره میان با ما زندگی کنن.البته گول اینو خوردم خودش ۵ سال مستقل زندگی میکنه
نه اصلا پدرم بعد از عقد خرجم رو نمی‌دادالبته قبلش هم هیچی نمی‌خریدن اما حداقل سر خورد و خوراک منت نبود بعد از عقدسر همه چیز منت میذاشتن لباس درست درمانی نداشتم از شوهرم هم روم نمیشد بخوام اونم خیلی پول نمی‌داد بنده خدا چون فکر میکرد پدرم ساپورتم میکنه مامانم سر همه چی منت میذاشت مثلا میرفتم لباسم بشورم می‌گفت به شوهرت بگو مایع لباسشویی بخره بیاره من ندارم خرجت بدم و.... اگر یک دونه ژیلت می‌خرید بعد که پول میدا یکم شوهرم پول ژیلت رو باید پس میدادم خدایا دلم گرفت
افتضاح و بدترین دوران بود..ولی طبیعیه چون هنوز خیلی از اخلاق ها با هم جور نمیشه طبیعیه بنظرم مشاوره برو و عجله نکن
با اجازه استاتر
ممنون میشم هر کی پیاممو میبینه یه صلوات برا حاجت رواییم بفرسته
پیشاپیش ممنون هر کی می‌فرسته یه لایک کنه خدا خیرتون بده اینجا جز پر بازدیداست پیام دادم 🙏
همش دعوا همششششش
معلوم نیس زن اونی یا دختربابات
حالم ازاون دوران بهم میخور
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
