دیگه نه بهت میگم یذره دیگه باهام حرف بزن
نه شبا رو بیدار نگهت میدارم
نه چیزی...
کات از طرف من بود
حتی خیلی قسمش دادم که اگه ذره ای برات مهمم بهم زنگ پیام نده گفتم ازم سراغی نگیر
از این میسوزه دلم که شاید بازم امیدی بود..
خاتواده من نزاشتن بهم برسیم اینم کم کم سرد شد
نه گزاشت تموم کنم نه کامل بود...
من تموم کردم ولی قلب من مچاله است💔
همش میگم شاید راهی بود...
سی بار گفتم ازم سراغی نگیر نزار هوایی شم
میدونست چقد دوسش داشتم میدونست تو رو همه ایستادم سرش
همه رو میدونست و الان من آواره ترینم
و من دارم خودمو گول میزنم میگم میخندم ولی دلم براش تنگه...
بدیش اینه از یکم باید برم محل کارم و اونم اونجاست و قراره ببینمش