تو تاپیک های قبلیم گفتم که چقدر نامزدم دعواییه و شره
هر کی ندونه انگار ارازله با تیپ و ظاهری که برای خودش درست کرده مدام دعوا دعوا 
منم نزدیک چند هفتهس نذاشتم منو ببینه گفتم اخلاق و رفتار تو درست میکنی یا تمومش میکنم 
امشب پیام داد گفت دلم برات تنگ شده بیا ببینمت منم گفتم نمیام و دیگه جوابشو ندادم اومد در خونمون زنگ زد  جواب ندادم خیلی زنگ زد جواب دادم گفتم برو نمیخوام ببینمت داد بیداد راه انداخت گفت نیای آتیش میزنم خودمو ماشینش رو آتیش میزنم و این حرفا گفتم طلاق میخوام اصلا برو بعد اومد زنگ خونمون رو زد مامانم رفت پایین گفت نگین جواب منو نمیده نمیاد ببینمش الآنم میگه طلاق مامانمم گفت برو بذار باباش بیاد حرف بزنید اونم همش داد میزد میگفت بیا پایین بعدش مامانم گفت آبروی مارو نبر توروخدا برو اونم رفت 
بچها حالم خیلی بده خیلی هیچوقت همچین حالی نداشتم 
معده درد گرفتم 
بعدش پیام داد به بار دیگ بگی طلاق جنازمو برات میارن 
وقتی آروم شد میخوام بهش بگم بریم مشاوره
نمیدونم چکار کنم دیگه فردا هم تصمیم گرفتم به پدرش زنگ بزنم