ازداواج در سن کم

نظراتتونو‌ خوندم و واقعا میخام بگم کیییف کردم از طرز فکر بعضیاتون. خیلی خوشحالم که انقدر طرز فکر خانوما تراز بالا و با پختگیه .شما قطعا دختران قوی و عاقلی تربیت میکنین . مرحبا. 🤌🏻🤌🏻🤌🏻🤌🏻❤️❤️❤️ یه دختر ۱۳ ساله واقعا چه درکی می‌تونه از زندگی مشترک و زناشویی داشته باشه ؟ بزاریم تو هر سنی مطابق روال سن و سالشون رشد و نمو داشته باشن. زودتر از سنشون بزرگشون نکنیم 🥲

سلام دوستان من دختر ۲۰ساله هستم در سن ۱۲نیم ازدواج کردم 

باید بگم خیلی خیلی بچه بودم شاید باورتون نشه کلاس چهارم شوهرم خاستگاری کردم ازم پدر مادرم قبول نکردن گفتن این بچه هست شوهرم گفت میشینم تا بزرگ بشه بعد نشون نامزد اینا من شدم ۱۱ساله برام نشون آوردن و در اواسط کلاس هفتم من ازدواج کردم من زود پریود شدم کلاس پنج 

باید بگم درحدی بچه بودم ک وقتی ازدواج کردم شاید باورتون نشه واقعا نمیدونستم ی مرد متاهل میتونه دوس دختر داشته باشه!و حتی برعکس اصلا نمیدونستم من وقتی ازدواج کردم بعد از یک ماه از دختر بودن در اومدم شوهرم مرد خوبی بود برام و من خیلی خیلی بچه و نفهم بودم و طرز برخورد با شوهر نمیدونستم اینم بگم یک سال قبل ازدواج با شوهرم حرف میزدم در نامزدی تنها مقصر پدر مادرم نبودن خودم هم دوست داشتم ازدواج کنم 

من الان بیست سالمه خب اگر برگردم ب عقب هیچ وقت انقد زود ازدواج نمیکنم و سن ازدواجم آبانه چون من وقتی عقل الان خودم رو با اون موقع مقایسه می‌کنم واقعا خجالت میکشم 

ن سیاست ن زنونگی ن خرف زدن هیچی بلد نبودم هیچی 

و اینم بگم تنها مشکلی ک شوهر من داره تو این همه سال دختر بازیش بوده و من اینو وقتی متوجه شدم ک ۱۷ سالم بود  اوایل خودم نابود کردم گریه زاری خود خوری غم اندوه افسردگی جنگ دعوا خود کشی وقتی بزرگ تر شدم دیدم اع من دارم چیکار می‌کنم با خودم بخاطر کی چی ؟؟؟ همه این هارو گذاشتم کنار با پول شوهرم رفتم ابرو هام فیبروز کردم خودم لاغر کردم لب هام شید کردم بهترین لباس هارو و بهترین وسایل برا خونم هر ماه لیزر انقد ب خودم میرسم و تیپ میزنم و شاد هستم ک الان ک بیست سالم شده شاید باورتون نشه شوهرم الان افتاده دنبالم !! الان بهم اهمیت میده دوستم داره نمی‌دونم خدایی واقعا میگم شاید هنوزم میکنه ولی من یک سال ازش چیزی ندیدم ولی میدونم خرده شیشه داره ولی از قدیم خیلی بهتر شده قبلا شاید باورتون نشه هفته ای با یکی جلوم لو میرفت من خیلی بچه بودم رفتم برا طلاق با منا زاری گریه اومد دنبالم یک سال پیش از موقع ک من خودم تغییر دادم و اونم خودش آمد دنبالم من ازش چیزی ندیدم خدا منه عین چیزی ک من میبینم باشه من خیلی سختی ها تو این راه زندگیم کشیدم خیلی از ۱۲سالگی تا الان و اینم بگم من خیلی دختر قوی بودم ک دوام آوردم و صبر کردم هنوزم زندگیم زیاد پایه هاش محکم نیست و روبه راه نیست اما برا این زندگی من بچگیم صبر حوصله و ….همه چیم دادم و خیلی ب پاش نشستم و امید دارم میتونم بسازمش چون برا این زندگی انقد خون دل خوردم و زحمت کشیدم نمیزارم نصیب یکی دیگ بشه من همه چیو میسازم 

ولی از من ب شما نصیحت دخترا رو تو سن زیر بیست شوهر ندید .

بحث پیشرفت بعدش نیست بحث زود بودنشه آسیب‌زا بودنشه

تجربه ازدواج برای یه نوجوون زیادیه

شما تو ۱۷ سالگی شناخت الانت از خودت رو داشتی؟

میدونستی هدفت از زندگی شخصیت چیه چی از زندگی میخوای؟

معیارها مناسبی داشتی اصلا شناخت درستی از زندگی مشترک و ازدواج داشتی که معیارهای مناسب خودتو پیدا کنی؟ 

تو ۱۷ سالگی چه جایگاه اجتماعی آنچنان مشخصی داشتی؟

برای یه نوجوون زوده هنوز باید خودشو بشناسه تجربه کنه جایگاه خودشو پیدا کنه که طبیعتا هرچقدر جایگاه خودشو سطح بالاتر باشه احتمال آشناییش با آدم‌های همون سطح بیشتره

اصلا از همه اینا هم که بگذریم بگیم بر فرض طرف مقابل کاملا آدم مناسبی هست و انتخاب درستیه 

تو همین سایت از کاربری شنیدم که می‌گفت شوهرم خوبه زندگیم خوبه ولی پشیمونم تو سن کم ازدواج کردم چون برای خودش تجربه ازدواج که قطعا همراه خودش مسئولیت داره محدودیت داره زود بوده تو اون سن این تجربه زیادی بوده

تو ۱۷ سالگی میتونه دغدغه‌ات تو همون عالم نوجوونی باشه چرا زودتر درگیر دغدغه‌های ازدواج بشی

واقعا دردناکه 

 تو این سن ی دختر تو این دوره زمونه ک شرایط زندگیا عوض شده اصلا آمادگی روحی و جسمی برای زایمان و مادر شدن رو نداره

بچه ۱۴ساله رو نمیزارن مسافرت خارج از کشور بره بعد اجازه ی بارداری و زایمان میدن