منم ی خواستگار سریش باهمین خصوصیات داشتم تا باهاش برخورد میکردم که مزاحمم نشه شروع میکرد به ترحم خریدن رگ دستشو میزد قرص میخورد یا زیاد میکشید اوردز میکردکه دلم بسوزه ولی خیلی مصمم جلوش وایستادم دیگه دیدم هیچ جوره نمیره آخرش به جای سلام فقط فحش میدادم یکسره بهش زنگ میزدم و رو مخش میرفتم و بالاخره گورشو گم کرد
لیاقت تو بیشتر ازاین حرفاست این آدمای سمی به دردتو نمیخورن