خانم ها من تازه زایمان کردم ۳۶ سالمه از زایمان به شدت پشیمونم هیچ کاریم نمی تونم بکنم اینده ترسناک جلوی چشمامه .همش فکر می کنم دخترم خیلی دیر آوردم بعد من تنها می شه نه خاله دهره نه خواهر کل روز استرس دارم .بد ترین روز های عمرمو می گذرونم
اینم بگم من اینقدر بعد زایمان حالم بد بود که میگفتم ارزش شو نداشت این همه سختی بکشم، دوست نداشتم به بچم شیر بدم و دوسش نداشتم ......ولی خب بهتر میشی خودتم سعی کن شیرینی بچتو ببینی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعدم هر کسی سرنوشتی داره نباید نگران این باشی تنها میشه یا اتفاقی براش میوفته ،مطمئن باش شما تو به دنیا آوردن این بچه هیچ کاره بودی ،خواست خدا بوده این بچه پا به این دنیا بزاره ،تسلیم اراده خدا باش و براش دعای خیر بکن عزیزم
حالا نه که من هفت تا خاله دارم هر روز ور دل من نشستن که من تنها نمونم سالی یکی دوبار بریم شهرشون میبینمشون خواهرامم همینطور اصلا نزدیک هم نیستیم که دخترم خاله هاشو ببینه همیشه سر کارن یا درگیر زندگی و بچه خودشون
من اینجا حقیقت رو میگم نه چیزی که دوست داری بشنوی درخواست دوستی به هیچ وجه پذیرفته نمیشود حتی شما دوست عزیز
دور از جونت خیلیا تو سن پایین فوت میشن و بزرگ شدن بچه هاشونو نمیبینند تنها کسی که برای ادم میمونه خداست دخترتو به خدا بسپار و تمام همین بچه های که دیدم انقدر خوب بزرگ شدن، من ۳۴ سالمه و تازه باردارم یه روز نصف شب انقدر به اینچیزا فکر میکردم یهو همسرم بلند گفت نگران هیچی نباش ... به نظر خودم خواست خدا بود که اون لحظه اون حرفو زد اونم تو خواب... ادمها از پس خودشون برمیان تو هم نگران چیزی نباشه و کیف داشتن دخترتو ببر