نمیکنم.منو که با خوایت خودم نیاورد به این زندگی با این پدر مادر
پدر مادر من از وارایی که مجردی باهام کردن اگه بگذرم هنوووزم  همش میخوان تو زندگیم دعوا بندازن و از من بکنن بدن به برادرام
من اصلا اهمیت بهشون نمیدم ولی کاری نمیکنمم که دشمنیشون بیشتر بشه
مثلا میگن به شوهرت بگو بره برای برادرت فلان کارو کنه میگم باشه حتما بعد نمیگم بازم میگن بازم میگن ولی من اهمیت نمیدم الان میدونن که من از قصد میکنم ولی چون با مخالفت خوی دشمنیشون رو بیدار نمیکنم باهام کاری ندارن وگرنه زندگیمو نابود میکردن
فوق العاده سمی ان فوق العاده
دلشون میخواد خودمو پیش مرگ زنداداشام کنم
من بمیرمم دور از جونم  به اونا نمیگه بهم زنگ بزنن
ولی هر کسی از خانواده زنداداشام کوچیک ترین چیزی بشه میگن زنگ بزن بهشون خالشون رو بپرس منم میگم باشه حتما ولی نمیزنم
خیلی سخته واقعا کمرشکنن اینجور خانواده