تو پروسه طلاقم، مجبورم تو خونه تحملش کنم
شوهرم به شدت بدجنس و خودخواه و بیوجدانه
امروز بازم کتکم زد هر چی از دهنش درومد بهم گفت، میخواست کتری آب جوشو روم خالی کنه و بهم گفت سیاهسوسکه، چون پوستم گندمیه و سفید نیستم همیشه با این لفظ مسخرهام میکنه
بهش گفتم حسرت هر چی شادی و خوشی بود به دلم گذاشتی عقدهای شدم هر جا لباس عروس میبینم گریهام میگیره، گفت تو لیاقت نداشتی واست عروسی بگیرم
هیچی واسش کم نذاشتم.. هیچی
از همه نظر ازش بالاتر بودم، خونه و ماشین و جهازو ما جور کردیم
بعد کتک زدنم قهر کرده روی مبل خوابیده من رو تختمم
از یه طرف متوجهم چقدر وضعیت بدیه و باید ازش متنفر باشم سمتش نرم چون هیچ امیدی به این موجود نیست، از یه طرف دیگه اختلال مهرطلبیم شدید شده و دارم دیوونه میشم میخوام برم سمتش منت کشی
قشنگ متوجهم که دیوونه شدم و کارم منطقی نیست، ولی دست خودم نیست