عزیزم شما که منو نمیشناسی که بگم آبرو خودم نبرم و نگم بد هستم . اصلا نیازی به دروغ نیست ،چون شما و جاری هاتون خوب هستین دلیل نمیشه بقیه خوب باشن ؟؟
من تو خانواده ای بزرگ شدم که بی احترامی خط قرمزمون هست ،دشمنمون بیاد خونمون به بهترین شکل ممکن احترامش نگه میداریم .
اینا (جاری هام) هنوزم درکش برا خودمم سخته که چرا انقدر نفرت دارن ؟ اولین بار که باهاشون آشنا شدم روز عروسیم بود چون عقدم نیومدن جز بزرگه اومد ،اون خیلی زن خوبیه بزرگه سنشم زیاده نسبت به من .
خلاصه شب عروسیم دومین دیدارمون بود ، یک ماه بعد عروسیم شوهرم دعوتشون گرفت شام ،بعد شام یکیش پرسید عکسای عروسیتون آماده شده .؟منم با کلی ذوق (۱۸ سالم بود) رفتم آوردم ببین همه رو نگاه کرد بعد با تمام خونسردی عکسامو پرد کرد رو فرش یکیش تا شد ، بعد خیلی خونسرد انگار اتفاقی نیفتاده پسرشو بغل کرد شیر داد . من قفل کردم اصلا گفتم وا چرا اینجوری کرد.؟
یا مثلا باز برا اولین بار یکیش منو دعوت گرفت شام پاگشاد ، این دعوت میشد دومین دیدار ما (ما رسم داریم جلو عروس آب میریزم نقل و نبات و بعدش کادو میدیم بهش )اما این جاریم که هیچ کاری نکرد آخر شب که خواستیم برگردیم خونمون گفت حالا بعد کادو بهت میدم ۱۵ ساله کادو رو نداده 😂
یکیش برای اولین بار ۶ ماه بعد عروسی دعوتمون کرد شام بعد شام گفتم ممنونم خیلی زحمت کشیدی ، گفت نوش جان خونه ما سالی یک بار مهمونی میگیریم دلتو خوش نکنی ها ؟خب شما خودت قضاوت کن من بدم بودم ؟؟؟
حالا اینا که گفتم چیزای خوبش بود گفتم دوست داشتی بازم برات میگم بدونی که من بد بودم
میدونی جالبیش کجاست یک بار برنگشتم بی احترامی کنم و اینا بازم بد بودن .