2777
2789
عنوان

مث سگ پشیمونم ک اومدم خونه جاری

| مشاهده متن کامل بحث + 313052 بازدید | 761 پست

فک کنم اسی زود قضاوت کرد برادر شوهر از بیرون با طبق طبق سینی شام اومد ،اسی داره دو لپی غذا میخوره که غیب شد

وطنم پاره ی  تنم ،خدایا حافظ رهبر عزیزم (سید علی)باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷خدایا حافظ دلاور مردان (سربازان)سرزمینم باش🇮🇷🇮🇷🇮🇷.گیجید هنوز فصل تردید گذشت ان قصه که گفتید و شنیدید گذشت، داعش به چراغ سبزتان هار شده از این همه خون چگونه خواهید گذشت!!؟؟ اگه یه بار میگم جاریم وسواسه تایپک دیگه میگم شلختس، یه تایپک میگم پولداره، یه تایپک میگم اهل رفت آمد نیست، یه تایپک میگم هررهفته گردش تفریح، یه تایپک میگم حسود، نگید دروغگو بدانید و آگاه باشید بنده شش تا جاری دارم با خودم هفتا میشم 😂😂😂😂به ارزوهایم قول رسیدن دادم😌هرکی امضامو خوندلطفا برای عاقبت بخیری بچه هام صلوات بفرسته😘😘😘😘🌷🌷🌷

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه جالب! خیلی سال پیش همین اتفاق برای پدر و مادر منم افتاده. البته اونها توی یه شرایط خاصی گیر میفتن و شب خونه پسرخاله بابام رفته بودن. زنش یه چایی سرد می‌ذاره جلوی پدر و مادرم بعدشم به بهانه سردرد می‌ره می‌خوابه. چهل سال پیش هم جوری نبود که همه جا رستوران و سوپر باشه . دیگه تا دم دم های صبح بابا و مامانم تحمل میکنن و دم سحر بی خداحافظی راهی میشن. البته همون شد و همون که دیگه ارتباطشون با این آدمها قطع میشه.

مامانِ مانی 💙 و آناهیتا💕
ما تو‌جنگ شرایطی پیش اومد که خونمون خیلی جای بدی بود بعد خواستیم بریم شمال ؛خیلی شلوغ بود؛یکی از اقو ...

ما رفتته بودیم فاتحه خونی شهرمون ک جنگ شد بعد دیگ رفتبم خونه داییم اونم خونه روستاییشون که ارثیه مادر منم توشه و ندادن  نه خونه شهرشون اینقدر بد رفتار کردن وسط اون همه سروصدا صبح برگشتیم تهران خیلی بیسعوره فقط،یک میلیارد بیشتر سهم مادر منه که داییم ندادش  انتظار نداشت بمونیم تو خونه روستایی خالی بود اصلا محل زندگیشم نبود عمدا اومدن بی احترامی کردن


لیلی عالم تویی با این همه مجنون....
خداروشکر الان دیگه آپدیت شده چشمش نزنم😂 اوایل متاهلی خیلی اجازه دخالت میداد بهشون

پیر کرد تا قبول کرد بازم خداروشکر🧿

خدایا اگه من گناهی میکنم از من ناراحت نشو ، شاید حکمتی توشه🙂

وای خدای من..مغزم سوت کشید ینی انقد ادما سنگ دل شدن ک حتی حاضر نیستن ی شب جاری و برادر شوهر خونشون بمونه طرف پذیرایی نکرده یدونه نیمرو نذاشته جلوشون ک جم کنن برن...بخدا همین کارارو میکنن مملکت روز ب روز داره گرونی میشه همه ندار شدن..قدیما فامیل ک هیچ ی غریبه میومد خونه ادم هرچی داشتن نداشتن میاوردن وسط..حالا طرف حاملس چجوری دلت میاد زن حامله ۱۲ ساعت تو راه بوده هیچی جلوش نذاشتی ایشالا اون دنیا تو اتیش جهنم جزغاله بشی..ولی اسی من اگ جات باشم گذر این ک بلاخره میخوره بهت جوری کو.ن.شو میسوزوندم ک کیففف کنه زنیکه افریطه

من این نوع تاپیکا رو ک میبینم 

ب خودم افتخار میکنم🥹ک چقد خوب و مهمونواز و سفره دارم

اگر یک روز از من بپرسندقوی ترین زنان دنیا چه کسانی هستند؟جواب می دهم...زنانی که تنهایی را یاد گرفته اند!
ما رفتته بودیم فاتحه خونی شهرمون ک جنگ شد بعد دیگ رفتبم خونه داییم اونم خونه روستاییشون که ارثیه ماد ...

مادرت سهمشوبگیره لطفا

آذین،،هستم،،خدایا خدایی کن رحم کن معجزه کن ، اگرنکنی من نه خدادارم و نه حسین،،،،من امید داشتم ،خدایا،،،،

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792