مث سگ پشیمونم ک اومدم خونه جاری

منم روم نمیشه در یخچال جاریمو باز کنم ولی بهم بر بخوره و تو شرایط ایشون باشم شاید .... 

از کی انقدر همه نامهربون شدن همین کاربرا اینجا اکثرا مثل جاریت هستن 

بابا یه املت یه کوکو

اینا از گشادی و بیشعوریه نه چیز دیگه 

موندم چی بگم جاریت واقعا بی شخصیت لول پایینه خاک تو سرش کنن من یکی از اقوام نزدیک همسرم خیلی جاها بدم و گفته بود خیلی اذیتم کرده بود نمیشه اینجا گفت یه شب اومد دم خونمون باهمسرم کار داشت همسرم تعارف کرد اومد داخل خونه همسرم گفت شام خوردی گفت نه منم سریع براش نیمرو درست کردم با سبزی و دوغ گذاشتم جلوش خورد خیلی خجالت کشیده بود بعد همسرم خیلی تعجب کرده بود گفت چطور این کار رو انجام دادی تو که خیلی دلت پر بود ازش منم گفتم دشمنمم بیاد خونم نمیذارم گرسنه بره چون دیروقت اومد نیمرو درست کردم وگرنه شام بهتری براش میذاشتم 

یا ابلفضل نگفت تو بارداری چوبشو میخوره

اسی تحمل کن امشب هم میگذره.

خدا خوودش به جاریت شعور و شخصیت بده .به شوهرتم عقل ک بیشتر هوای زن و بچه اش و داشته باشه

فک کنم اسی بنده خدا خسته راه بوده خوابیده

ساعت رو نگاه کردی واقعا خیلی بی‌درک هستین

شما اصلا متوجه موقعیت ایشون نیستی فقط خودتو مقایسه میکنی بله منم بخوام مقایسه کنم نصف شب میرم تا شهر دیگه تنها و میام ولی ایشون یه شوهر زورگو داره که نذاشته تنها تو‌خونه خوذش بمونه به زور با خوذش آورده سفر 

خاک تو سرش 

درست میگی شوهرش واقعا کار درستی نکرده، حتی کارش از جاری هم بدتر بوده اما الان اون هم توو تهران دیگه نیازی نیست تنها پاشی بری خرید، اسنپ فود سفارش،میدادن میگفتن ما میریم بیرون ی دوری بزنیم، بعد میرفتن توو ماشین جلو در غذا رو تحویل میگرفتن و میخوردن، وقتی شوهرش فکرش نرسیده خود اسی باید بهش میگفت

یا مثل فردا جای اینکه منتظر باشه شوهرش ببرتش، اسنگ بگیره بره خونه خواهرش، اسنپ بگیره بره هتلی جایی، الان دیگه دوره و زمونه این نیست که یک زن توو تین شرایط فقط وابسته باشه به شوهری که بی فکره و در عین حال توقع از دیگران داشته باشه 

دقیقا معلوم نیس تا سوپر سر کوچه رفتن چه اتفاقاتی براش بیفته از دست شوهر انگار از این زناس اختیار با خودش باشه 

شرایط خاصی نیس ! سر کوچه سوپری .. میتونن یه چیزایی بخرن

عزیزم من اگه جات بودم به شوهرم میگفتم عشقم بچه مون گرسنه شه هرچی تو شکمم بوده رو خورده بازم میخواد چیکارکنیم؟! بریم یه کوچولو غذا بخریم؟! 

اینجوری میگفتی یا به داداشش میگفت کی میاد و این حرفا یا میرفت برات میخرید بجای اینکه گرسنه بخوابی 

فردا هم حتما به شوهرت بگو عزیزم فک کنم ما مزاحم شون شدیم یه مسافرخانه منو ببر که مزاحم نباشم 

یا منو ببر خونه آبجیم اونجا بمونم برگشتن بیا دنبالم شب بیایم اینجا 

در کل آره مردم کم محبت شدن چون شرایط زندگی ها وحشتناک شده، سبک زندگی ها عوض شده، مردم هم رفته رفته عوض شدن

منتهی در مورد جاری اسی

احتمالا صاحبخونه هم ی ماجرایی داشته که اینکار رو کرده، آدم یهو بدون هیچی که نمیاد همچین کاری کنه 

من خودم به شخصه آدم بیشعوری هستن توو این زمینه ها ولی باز هم بدون چالش قبلی مهمون بیاد، شام میذارم 

احتمالا ی چیزی بوده که ما ازش بی خبریم وگرنه جاری ش اینکار رو نمیکرد 

چطورانقد جاریت بیشعوره؟

اصن نمیگنجه انقد ،،سلیطگی