هر چی هست میندازه گردن من
یه کاری رو نمیتونه انجام بده
هر کاری رو تا دقیقه ۹۰ نگه میداره لحظه آخر میخواد انجام بده معلوم نیست بعد بشه یا نه
الان یه موضوعی هست اگه نره دنبالش زندگیمون به باد میره تا امشبم هست 
هنوووز نکرده میگم با لش جنازت بزار خودم برم میگه نه خودم گوه ام باید برم
بعد که شر به پا میشه مثل زنا وایمیسته منو نگاه میکنه که خسارت رو جور کنم
وای از بی عرضگیش دیگه میخوان برینم بخش فقط