دیشب فاصله ای با مردن نداشتم دیگه طاقت نمیارم اگر درست شد شد اگر نشد خودم درسمو میخونم کارامو میکنم هروقت بتونم مهاجرت میکنم دارم پرپر میشم هم دوسش دارم هم دوسش ندارم هم از خانوادم خجالت میکشم هم از اینکه این آدم رو برای کل زندگیم میخواستم و یهو حذفش کنم میترسم
از اولی که باهاش بودی دور بودید یا مدتی اینجا با هم بودید قبل رفتنش؟
وقتی ایران بود هم همین بود اوضاع؟
اگه برمیگشتی به عقب بازم انتخوابش میکنی ؟
ببین عزیزم راهی ک اشتباهه اشتباهه تو هر چقدر طول بدی یا ترس از دست دادن داشته باشی یا حس وابستگی بهش داشته باشی تفاوتی در نتیجه کار نمیکنه با این اقا فک نکنم اینده ی ک دلت میخواد تجربه کنی چون با حرفا کاراش تا الان خیلی اسیب به روحت زده فک نکنم تغییری هم بکنه چون بالاتر گفتی حتی تو بحث هاتون هم به جای قبول کردن اشتباهاتش و درک متقابل فقد دارع خودشو رفع اتهام میکنه و تورو مقصر جلوه میده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
