سلام دوستان گلم من ۳۰سالمه مجرد هستم کارمند رسمی یک از ارگانهای دولتی و مدرکم فوق. لیسانس. ۹روز پیش یه اقا پسری ارباب رجوم بودن اومدن و من کارای شرکتشونو انجام دادم البته کارای شرکت رو یه همکارشون که مسئول اونجا هستن انجام میده ولی اونرو اون پسره اومد فرداش همون اقاهه زنگ زد و گفت همکارم از شما خوشش اومد میشه بیایم اداره منم گفتم باشه فرداش خواهرشون اومدن و شماره خونمو نو گرفتن . همین شنبه پسره با خواهراش اومدن خونمون و پسره به من گفت من از نجابت شما خوشم اوده و اینکه با حوصله کار ارباب رجوعو انجام میدی. با پسره صحبت کردیم اخرسرم پسره گفت ممنون که با صداقت جواب دادی سوالامو. بعدش دوز بعد خاهرش زنگ‌زده نظرمون رو بخاد مامانم بهش گفته دخترم خاستگار داشته اومدن دیدن خونمون کوچیکه رفتن نیومدن دیگه . و چند تا از رموز زندگیمو به خاستگار گفته بعد خاهره گوشیش خاموش شده و بعد از چند دقیقه دوباره زنگ زده صاداش قطع شده و دیگه زنگ‌نزده. من الان دوروزه دارم با مامانم بحث میکنم که رازمو میگی. الان به نظرتون ممکنه بیان دوباره یا اینکه خاهره عمدا گوشیرو قطع کرده کمکم کنید خیلی داغونم . نمیدونم جرا قسمت نیست من ازدواج کنم . خاهشا راهنمایی کنید
اخی...خب اون رموز چیا بوده
تورو میخان بگیرن خونتون رو چیکار دارن اخه
چربطی به اون داشته ک خاستگارتون بخاطر خونه کوچیک رفته
عجب مادری داری
هر چی خیره رو خدا برات پیش میاره
اصلا نگران نباش .
خونه کوچیک ک راز نیست میومدن میدیدن دیگه چیاگفته؟
فاز مامانتو نتونستم درک کنم😐😐
چ لزومی داشت
الان این حرفها ب خواستگار تون زده شه؟؟
اگه قسمتت باشه خودشون پیداشون میشه ولی به مامانت بگو سریع راز دل مگو
از دست این مامانا
چه مشکوک.... چه مسخره.... تاحالا ندیده بودم با یه بار دیدن یکی بره خواستگاری
یا خیلی عوضی بودن یا سرکاری بوده... شما چرا درجا خواستگارو که نمی‌شناسین راه میدین خونه آخه
رفتار مادرتون سنجیده نبوده.وقتی زنگ زدن یعنی راضین ومنتظر جواب شمان.چه لزومی داشت مادرتون این مسئله روعنوان کنه
بنظرم بازم زنگ میزنه
ممکنه یذرا دلیرد شده باشن اما چون پسره پسندیده بازم تماس میگیرن
هنوز نیومدن خونتون؟
من فاز مامانتو نفهمیدم.
خیلی عجیبه برام.
عزیزم به خدا توکل کن خدا کن فیکونه. اگه بخاد این ازدواج سر بگیره هیچ چیز جلودارش نیس. تو بسپار بخدا و خودتم دعا کن بگو خدایا هر چی مصلحته همون بشه. شک نکن به اراده خدا
