الان برادر خودم
بعد طلاق رفت یک زن به نظر موجه گرفت
ولی الان اون خانم دقیقا شبیه نامادری های داستانهای غم انگیزه .
به بچه ها حسادت میکنه ؛ گاها فحش و تحقیر و مقایسه و ...
یکبار سر زده رفتم خونه اونها
من عادت ندارم جایی سرزده برم
فقط چون نامادری است خواستم اوضاع طفل معصوم ها روببینم
ساعت نزدیک۱۲ بچه ۹ ساله ظهری بود مدرسه اش هنوز خواب
نه صبحونه و نه چای نه نهاری
نامادری میگه نمیخورن
خشتک شلوار مدرسه بچه پاره
خانم نکرده بدوزه حتی
و ....
همش انتقاد میکنه اونقدر به خاطر ظرف شستن غر میزنه بچه ها اب نمیخورند که لیوان برندارن کثیف بشه و ....
الان برادرم زن اولش طلاق داد فکر کرد راحت شد و خودش و بچه هاش دیگه جنگ ودعوا نمیبینن
ولی الان چی؟
ببین تا برادرم خودشو تغییر نده همینه
زن بعدی همینه
والا به نظرم با مادر بچه هاش میموند بهتر بود . حداقل ماهی یکبار جنگ بودولی نامادری حسود وارد زندگی این طفلا نمیکرد