کارمند بانک بود خیلی هم ادم خوش اخلاق و محترمی بود فقط کامل بالای سرش موهاش ریخته بود. این عکسش مال قبلشه. دلیل اینکه هنوز تو ذهنمه اینه که وقتی مامانم پشت تلفن خواست جواب منفی بده به اصرار مادر آقای خواستکار با یه لحن خوب و محترمانه گفت به خاطرموهاش به دلم ننشسته. (ناگفته نماند مامانم عاشق این خواستگارم شده بود خیلی ناراحت شد ردش کردم😅)
من جلوی خودم شرمنده نشدم چون از دل خودم خبر دارم که ذره ای مهر نسبت به ایشون تو دلم نیست و عاشق همسر ...
معمولا دخترا از اینکه از خاطرخواه های قبلیشون میگن قند توی دلشون آب میشه . و این آفت یه رابطه هست که علاوه بر فکر کردن بهش پیگیری هم داشته باشی .حالا کسی توی ذهن خودش ممکنه اینو خیانت بدونه یکی هم ممکنه ندونه . ولی اگه صادق باشید شما داری از نظر خصوصیات اخلاقی و جایگاه اجتماعی حداقل اون خاطر خواه رو با همسر فعلی مقایسه میکنی . و اگه همچین موردی برای همسرتون اتفاق می افتاد قطعا ناراحت میشدی . منم اگه دقت کرده باشی توی کامنت اولم انگ یا تهمتی به شما نزدم فقط چند تا سوال پرسیدم که چون خودت هم میدونی کار درستی نمی کنی اینقدر گارد گرفتی . ولی اینکه با گفتن واقعیتی آدم به خودش بیاد خیلی بهتر از به به و چه چه های الکی هست و منم سعی کردم زهر این واقعیت رو یکم بگیرم و ملایم بگم تازه ...
عززیز دلمی ..خریدی منم تگ کن .دلم میخواد سرویس تو ببینم و تو شادیت سهیم باشم 😍😍
من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔کاربر آقا درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو