با نامزدم رفته بودیم باغ رستوران برقارو خاموش کرده بودن همشون داشتن میخوندن میکوبیدن میرقصیدن
من نتونستم مثل اونا باشم موهامم هول هولکی شد نتونستم حتی شونه کنم باز کنم شالمو تموم مدت اونا بدون روسری راحت ازاد داشتن مبرقصیدن من با شال عین مجسمه نشسته بودم کنار نامزدم😑😑