بابای منم همین بود 
نمیزاشت برا مدرسه زیاد خرج کنم کلاس و اینا که تعطیل
نمیزاشت برم کافی نت هرچی میگفتم بابا مدرسه گفته باید برم تست بزنم واسه انتخاب رشته کلی بد وبیراه که اونجا مرده تو میخوای بری فلانت کنن آخر قبول کرد با مامانم برم😞
درسام بد نبود دوست داشتم مستقل بشم باعث افتخارشون ولی اولین خاستگار اومد عروسم کرد حالا یادش افتاده منم بچشم 
البته ازش گله ندارم اون واقعا نداشت و ترسو بود منم درکش نکردم شایدم زیاده خواه بودم