سرسنگین میشی یه درده صمیمی میشی یه درد دیگه

اوایل ازدواجی !

حرف نزنی میگن معاشرت بلد نیست ،میرن میگن پیش این حرف نزنین نشینین نیست خودشون پشتت حرف زدن میترسن لو برن  مجبوری سایلنت باشی سایلنتی میگن تنهاییو دوست داره خلاصه میگم شوهرت خودش باید همه اینارو بفهمه تورو نبره و بیاره کم رفت و آمد کنین اگه مجبوری .

ببین خانواده شوهر مثل خانواده خودمون نیستن اینو قشنگ ببین و شما تازه ازدواج کردی باید تحمل کنی تا شوهرت شمارو بشناسه بدونه شما هیچ مشکلی ایجاد نمیکنی اونان که اذیتت میکنن میفهمه کم کم ولی وارد بازیشون نشیا باهاشون کل کل کنی همینو میخوان تا شوهرت طرفشون باشه بگه مامان و بابام حق باهاشونه تو اشتباه میکنی .

بعدا متوجه میشه اوایل ازدواجتونه .

نه دیگه مادرشوهرا همینن عروسو دروغگو میکنن چون میخوان تفرقه اندازی میونه زن و شوهر بپا کنن .ببین من همه این راهارو رفتم همشو به این خاطر میگم تو بازیش نرو فقط کافیه به شوهرت خودتو ثابت کنی بزار هرچی بخواد ازت آتو الکی بگیره مادرشوهره تا دلش بخواد وقتی شوهرت بشناسنتت هواتو خیلی داره واین اونارو اذیت میکنه.بشینی پای صحبت هر مادر پسری بگی اینکارا جیه میگه عه پسر بزرگ کردم زنش تو گوشش بخونه ورور مارو جلوی چشمش بندازه نمیزارم خودم کاری میکنم فقط پسرم بخودم بچسبه !هرچی بگی با این کارا پسرت بیستر زده میشه ازت حتی طلاقم بگیره دیگه اون مادری که میخوای تو چشمش باشی دیگه نیستی باز فتنه گریشون کل دنیارو گرفته .بعد فیلم میسازن تو این اینستا تی وی مادر شوهر خوبه عروسا میان فتنه میکنن عداب وجدان چرت میدن .

کسیو میشناسم عروسشو اینقدر زجر داد که عروس دیوونه شد مرد به همه میگفت از خونه پدرش مشکل اعصابو داشت .تا دیگه یه سال بعد پسرش به همه گفت مادرم دیونش کرد همش میومد اذیتش میکرد من و زنمو میداد دعوا فقط زنم گریه میکرد یه گوشه میشست عداب وجدانش باهاش بود .آخر پسره رفت خارج کشور دیگه مادر موندو عذاب وجداناش

تو به شوهرت بگو شما حرف بزن تا من رشته کلام شمارو بگیرم حرف بزنم مگه بدم میاد دورهمیم حرف نزنم آخه مخاطبشون من نیستم گفتم بی ادبی نشه بلد باش نزار بخاطر حرف مادرو پدرش باهات قهر کنه یعنی میدونو دادی دست اونا