بچم خیلی تحرک داره
خیلی باهاش مدارا میکنم بخدا
خیلی بهش محبت میکنم
خیلی باهاش بازی میکنم
یه ساعت هایی خیلییییی خستم دیگ کشش را ندارم
چنان داد و بیداد میکنم که گلوم درد میکیره صدام تا تو کوچه میره .دادو بیدادام بزاش عادی شده اپایل میترسید الان فقط نگام میکنه و میشینه سرجاش
خستم بخدا .بچه آروم یه نعمته بخدا . مهمونی هم میرم همش باید چشمم بهش باشه . داغوووونم دیگ