2777
2789
عنوان

کیا تا حالا سقط عمد کردین بعدش تاوان دادین پشیمون نشدبن

| مشاهده متن کامل بحث + 943 بازدید | 72 پست
بچه سوم سخته واقعا کشش ندارم

اگه ماه های اول نیست و نمیشه سقط کرد شرایط مالیتم اوکیه دیگه به این قضیه فکر نکن سعی کن بیشتر استراحت کن خودتو تقویت کن  اینجوری در نظر بگیر کاریه که شده که دیگه سرزنشو بذاری کنار خانواده تون پر جمعیت تر میشه بیشتر خوش میگذرونید بزرگ تر بشن خیلی به همتون حال میده خلاصه به خودت رضایت و شادی رو تلقین کن انرژی منفیا بره

هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد 🕊️🦋

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم میتونم بپرسم چند هفته بودی اذیت نشدی بچه چندم بود

پنجذهفته بودم.حتی ساک بارداری تو‌سونو معلوم نبود.بچه دوم بود.دخترم اصلا خواهر برادر دوست نداره و ۱۲ ساله هست.و از همه مهم تر اینکه سنم بالای ۴۰ هست و سابقه معلولیت تو خانواده زیاد داریم.فکرشو میکردم ک بخوام بخاطر بعضی افکار فرسوده ی بچه ای مریض ب این دنیا بیارم ک با زجر از این دنیا بره دیوانه ام میکرد.همه گفتن شاید نشه.اما من نمیتونستم با این حرففا ریسک کنم.چون خیلی از ناهنجاری های جنین حتی تو بهترین ازمایشات و غربالگری و سونو معلوم نمیشه.

سقطم ی کم پیچیده بود.چون اولش بدون مشورت دکتر دارو استفاده کردم و اشتباه بود و اذیت شدم.اما دفعه  بعدش ک دارو استفاده کردم نه اصلا اذیت نشدم.

خالم سقط کرد سرطان سینه گرفتخوب شد ولی هرسال افسردگی میگیرهبعدشم سقط گناهه استاتر الکی نگو نیست و فل ...

عزیزم من کجا گفتم گناه نیست اگه از گناهش نمی ترسیدم الان این حال و روزم نبود 

من برای سقط نکردن دلیلم این هست که واقعا به نظرم با قتل تفاوتی نداره 

من به اون بچه جون ندادم که حالا بخوام جونش رو بگیرم 

خدا داده و خدا در طول اراده من خواسته

هنر و عشق درهم آمیخت؛مـــــعــــلـــ❤️ــم شدم..... 

تو همین زندگی پس از زندگی یه خانوم باردار میشه تصمیم میگیره سقط کنه لحظه آخر پشیمون میشه بعد که بچه رو به دنیا میاره سر زایمان میره کما و اون دنیا میگفت من رو تخت بیمارستان بودم بچم تو خونه گریه میکرد برا شیر روحم میرفت اونجا بچم باهام حرف میزد مامان کجایی اینا نمیفهمن من چی میخام بچه نوزادم که چشمش بازه مادرشو میدیده میگه انقد سختم بود بچم جلو چشمم پر پر میزد نمیتونستم بغلش کنم بعد موقع که میخواسته برگرده بهش گفتن به خاطر جونی که تو به بچت بخشیدی بهت فرصت دوباره زندگی میدیم وگرنه الان وقت مرگت بوده و تا وقتی که بهار بچت زنده باشه تو زنده ای خیلی برنامه جالبی بود اون قسمتش

روحانیا چی میگفتن من با مشاور که صحبت کردم و استخاره گرفتم و اطرافیان که سرزنشم کردن نظرم عوض شد الا ...

ببین عزیزم هرکسی شرایط خاص خودشو داره.

ولی اینو بدون الان اگر افسرده هستی.از کجا میدونی سقط میکردی افسرده نمیشدی.مخصوصا ک تثمیمش براتون سخت بوده.اینکار هم مشکلات روحی خودشو داره.

حالا این مسیرو انتخاب کردی،سعی کن دیگه این حالات روحی رو از خودت دور کنی و وظیفه مادریتو تمام و کمال انجام بدی تا از این ازمایش الهی سربلند بیرون بیایی و شرمنده خودتو بچه ات نباشی.



ببین عزیزم هرکسی شرایط خاص خودشو داره.ولی اینو بدون الان اگر افسرده هستی.از کجا میدونی سقط میکردی اف ...

خیلی تلاش کردم توکل له خدا تا الان که موفق نشدم شاید خدا معجزه کنه و من خوب بشه حالم 

تو همین زندگی پس از زندگی یه خانوم باردار میشه تصمیم میگیره سقط کنه لحظه آخر پشیمون میشه بعد که بچه ...

بعد اسم دخترشم گذاشت بهار منم اون قسمتشو خیلی دوست داشتم

الهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم .هدیه برای امام زمان ...خدایاشکرت .ممنونم ازت .                        
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792