2777
2789

من چندسال باخانواده شوهرم تو یه اتاق و یه خونه زندگی کردم

و به مشکلات زیادی بر خوردیم


 به دلیل اختلافاتی که باخانواده شوهرم داشتم و دلیل یه سری از این اختلاف ها هم پدرشوهرم بود


بارها و بارها از دادگاه طلاق برگشت

بار آخری دیگه قاضی به شوهرم گفتش که با خانمت با خانواده ت قطع ارتباط کنه

ولی جدانشید بخاطر بچه تون، 

خلاصه که شوهرم مجبوووور شد بپذیره


و این شد که ما 4ساله قطع ارتباط کاملیم

یعنی فقط من نمیرم خونشون ولی شوهرم وبچه م میرن

اونا هم (خانواده شوهرم) خونه ی من نمیان


یعنی من دیگه اجازه نمیدم که بخوان بیان


من حتی مراسم های عزاشون هم شرکت نمیکنم به هیچ عنوان


پدرشوهرم بااینکه چندتا دختر وپسر دیگه هم داره


(البته پسرش قابل اعتماد نیست ولی دختراش قابل اعتمادن براش، حتی یکی ازدختراش مجرده و با خودشون زندگی میکنه) 


باتمام این ماجراها

پدرشوهرم سند تمام ملک و املاک وزمین ها و خونه شو داد دست شوهرم


که بده من براش نگه دارم!!!!!!


و حتی دخترش که مجرده مانع شد و گفت بده خودم نگه دارم، اما پدرشوهرم قبول نکرده و به شوهرم داد


شوهرم هم آورد داد دست من که نگه دارم


(اینم بگم بدونید تو شهر ما صندوق امانات بانک نیست) 


بچه ها بنظرتون با تمام این داستان ها

چرا باید پدرشوهرم سند اموال و دارایی هاشو باید بده دست منی که حتی دیگه سلام هم بهشون نمیکنم آخه؟؟؟


(اون موقع که آشتی بودیم هم پدرشوهرم پول هاشو نمیداد دست دخترش نگه داره،میداد دست من

یادمه سفته هاشم میداد من نگه دارم) 


شما چی به ذهنتون میرسه


من که خودم هنگ کردم 


مغزم قفل کرد اصلا

شما چی فکر میکنید؟؟؟ 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یعنی بعد از اوووووووون همه جر وبحث مونده بازم اعتمادی مونده؟؟

اره 

ادم ممکنه با یکی اختلاف داشته باشه ولی بدونه ادم درستی هست

یا حسین،  خدایا شکرت،  شکرت نعمت نعمتت افزون کند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792