2777
2789

موقع رقص داماد نمیدونم خجالتی بود یا بلد نبود یاچی وایمیستاد کنار دست میزد .

باورتون نمیشه یه سکانسایی خیلی شلوغم نبود شاید ۱۵ تاخانم وسط بودن همزمان ولی داماد بین اونایی که میرقصیدن فقط بالبخند زل زده بود به عروس. 

زنش بابقیه میرقصید داماده هم نگاش میکرد با کیییف 😂

خواهرزاده هاش میرفتن جلوی داماد باهاش برقصن میخندید میدادشون کنار باز عروسو نگاه میکرد 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از در که اومدن و نشستن و اینا داشتن ابمیوه میبردن برای عروس داماد.تو سینی ۴ مدل ابمیوه بود یکیش سفید ...

چه کار عجیبی کرده واقعا مثل ملکه ها با زنش برخورد کرده واقعاااا خدا شانس بده حالا بعدی و بگو ببینیم 😐😐😐😐

بعد شب میخواستن پارچه قرمز دور کمر عروس گره بزنن ...

اینا ترکن رسم دارن برادرشوهر مجرد میبنده دور کمر زنداداششو ...

برای منم برادر شوهرم بست.


بعد داماد هی صدامیکرد برادرخانومش بیاد عروس میگفت فرقی نداره هرکی یبنده دامادمیگفت نه داداشت یدونست بزار همون ببنده .

خواهرای داماد داداش مجرده ی خودشونو صداکردن گفتن رسممون باید درست انجام بشه داماد گفت خفه میشید؟  

بعد داداش عروس اومد بست مادر داماد یه نیم سکه بهش دادکه فهمیدیم از قبل خریدن بدن خانواده عروس دادن داداشش

عزیزم شوهر منم تو عروسی همینقدر مات و مبهوتم بود همه اینکارا رو هم میکرد و چند نفر این طرز نگاهشو بهم گفتن که چقد دوست داره نگاهش فقط رو تو بود اما باز مثل همه مرداست تو زندگی دعوا هم داریم اعصاب خوردی هم داریم فک نکن دختره افتاده کوزه عسل 

توماشین عروس هم که دنبالشون میرفتیم ماشین کناریشون انگار یه دختره فامیل عروس بود هی دادمیزد گلتو بده گلتو بده شیشه ی ماشین عروس سمت عروس هم بالابود .

بعد که ماشینا کنارخیابون وایسادن بزن برقص کنن داماد به دختره گفت برو گلو بگیر پیاده نمیشه پاش خستس😁

بعد گفت شیشه رو نمیتونستم بدم پایین سرعت زیاد بود باد میخوره چشمش

توماشین عروس هم که دنبالشون میرفتیم ماشین کناریشون انگار یه دختره فامیل عروس بود هی دادمیزد گلتو بده ...

🫤

میترسم بمیرم ولی هنوز خودم را نشناخته باشم..🎴 اگه اون روز نرسه که آهنگای موردعلاقه منو با هم گوش کنیم و هد بزنیم چی؟ 

اینم بگم اول که اومدن تو تالار مادر داماد پاشد رفت جلوشون عروسو بوس کرد کلی پول پاشید سرش و باهاش رقصید هی هم دست پسرشو میداد دست عروس میگفت برقصید داماده هم دست میزد انگار بلد نبود رقص ولی مادرشوهره خیلی دورش میگشت همش موقع رقص و چرخیدن اینا تور سر عروسو دامنشو مرتب میکرد هی دنبالشو پهن میکرد اصلا تابلو بود خیلی دوسش داره،سر میز هممونم اومد هی گفت کم کسری بود ببخشید ما میگفتیم الهی خوشبخت شن میگفت عروسم قدمش طلاس الهی قسمت همه 

از در که اومدن و نشستن و اینا داشتن ابمیوه میبردن برای عروس داماد.تو سینی ۴ مدل ابمیوه بود یکیش سفید ...

همین 😁😁😁😁😁

ایشالا که خوشبخت باشند ولی یه ضرب المثل جالب هست میگه هر سیاه بختی ۴۰ روز سفید بخته یعنی عزیز من هنوز اول کاره بعد این کار خیلی کار کوچیک و پیش پا افتاده‌ایه احتمالاً شما سنت کمه که این چیزا برات خیلی خاص جلوه می‌کنه

مثلا چیا ؟

انجام دادن کارهای شخصی بدون کمکو توقع مثل مرتب کردن تخت بعد بیدار شدن -گرفتن اب یا هرچی دستور ندادن برای اوردنش-کمک کردن تو کار خونه،غر نزدن- ایراد نگرفتن از غذا تشکر کردن -یسری رفتارهای اجتماعی مطلوب 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز