عزیزم من هنوز بیست و سه سالمه
دکتر ترسونده بود منو
جوری که فکر میکردم قرار نیست به راحتی بچه دار بشیم
فک میکردم قراره چند سال اقدام باشیم حتی برنامه داشتیم بربم تهران
برا همین بعد ازدواج اصلا جلوگیری نکردیم منو شوهرم
و یه دلیل دیگه اینکه شوهرم سی سالش بود و از نظر من سی سال خیلی زیاد بود حداقل تو این سن دوتا بچه باید میداشت اما خب ببیست و هشت سالگی تازه اومد خاستگاری
دیگه جلوگیری نکردیم بدون جلوگیری شیش ماه طول کشید اقداممون بگیره
الان بچم بغلمه خداروشکر
الان ترسم برا بچه دومه که حرف دکتر درست دربیاد و خیلی چشم انتظار بمونیم و دیر بشه برا بچه
از طرفی دورواطرافم خیلی دیدم یائسگی زودرس گرفتن از نزدیک ترین افرادم زیر سن سی و پنج و اینا
برا همین میخام تا دیر نشده دست بجنبونم
منم میترسم مثل اونا یائسگی زودرس بگیرم
سن شوهرم هم که خیلی برام مهمه
باز به نظرم الان که سی سالشه هم دیر بچه دار شده
البته اینم بگم که مادر شدن مسولیت خیلی خیلی بزرگیه
یکی میاد تو زندگیت که تمام عمرت صرف تربیت و بزرگ کردنش میشه و حتی برای ناخن های بلندش که نکنه بزنه تو صورت خودش صورتشو خش بده هم دل نگرون میشی
به نظر من سن شوهرت زیاد شده یکم دیگه چهل سالش میشه میبینه هنوز بچه نداره
همه چیز هارو در نظر بگیر اگه میخای بچه بیاری شرایط سلامتی خودت رو حتما درنظر بگیر سن خودتونو در نظر بگیر آمادگی ذهنی و جسمی رو هم درنظر بگیر اگه میتونی بسم الله
و الا عزیزم درد و این چیزا برا همه خانما هست همه خانمایی که باردار شدن درد زایمان رو چه طبیعی چه سزارین کشیدن هر چند سخت قرار نیست بچه رو بالا بیاریم و درد نکشیم حین زایمان ولی اون لحظه ای که بعد زایمان بچتو میبینی حس میکنی هیچ کس رو نمیتونی این جوری دوست داشته باشی حتی مردی که عاشقش شدی
اینم بگم اگه از درد زایمان میترسی بزار بهت بگم که هیچ کس به اندازه من سوسول و مامانی نبود و از درد نمیترسید و فوبیای زایمان نداشت من سزارین نمیترسیدم اما طبیعی میترسیدم اما خودمو از همون روز اول که فهمیدم باردارم برا طبیعی آماده کردم اول ذهنی آماده کردم و پذیرفتم این مسأله رو یه ماماهم بود خیلی کمک کرد بهم از لحاظ ذهنی و جسمی آماده کنم خودمو
و از یکی دو ماه قبل از لحاظ جسمی هم خودمو شروع کردم آماده کردن دیگه شدم کسی که انگار انگار این دختر همون بود که از زایمان طبیعی خیلی میترسید و اینو همه میدونستن و فهمیده بودن
طبیعی هم زایمان کردم راضی هم بودم فقط هم گاز بی حسی استفاده کردم اپیدورال خواستم برام انجام ندادن اما از زایمانم خیلی راضی بودم طوری که اگه بخام به بچه دوم فک کنم از زایمانش ترسی ندارم
البته عزیزم بدن هر کس با نوعی از زایمان بیشتر کنار میاد یکی بود کنار تخت من طبیعی آورده بود اما تا خودش نگفت طبیعی آوردم من فک میکردم سزارین کرده
خیلی ها هم بودن سزارین کردن اما انگار طبیعی آورده بودن
بستگی به بدن خودت داره عزیزم مطمئن باش خدا خودش یه قدرتی بهت میده حین زایمان که خودت هم باور نمیکنی