عزیزم درکت میکنم،
راستش مادر شوهر منم حسود بود،اصلاً به من محبت نمیکرد منو نمیدید ولی همسرم سیاست داشت. هم جلوی اون خیلی به من محبت نمیکرد سنگین و رنگین برخورد میکرد که حسادت او جلب نشه،هم بهش میدون نمیداد که به من بیاحترامی بکنه،یعنی اگر ه من محبت نمیکردن و خلاصه کوتاهی میکردند یه جوری خودش رو ناراحت نشون میداد تی که محبت میکرد ایشون خودش رو خوشحال نشون میداد اونم به خاطر پسرش مجبور میشد به من محبت کنه وگرنه واقعاً آدم حسودی بود و دوست نداشت به من محبت کنه.
البته راستشو بخواید منم سخت نمیگرفتم میگفتم حالا چهار روزه پیرزن بنده خدا بزار هرجور دلش میخواد برنامه خودش رفتار کنه
الانم واقعاً پیش خدا شرمنده نیستم و خوشحالم که کوتاهی نکردم
خدا بیامرزدش
گرچه یه وقتایی جاریام گله میکردند میگفتند شما اینو بدعادت کردی،اونا خیلی ازش توقع داشتند و خیلی هم اذیت میشدند از رفتاراش.