امروز داشتم ب پوستم مبرسیدم ورزش میکردم و درس میخوندم مامانم اومد گفت بیکاریا آدمای بیکار به خودشون میرسن اونا حتما ی کمبودی دارن بعدشم میگف کسی نگاشون نمیکنه با این کارا میخوان کسی رو جذب کنن و آدمای عقده ای همچین کاری میکنن:)
دیشبم داشتم خیلی دقیق درسمو میخوندم اومد گفت ببخشیدا ک...خلی؟آدم با این چیرا به هیچ چی نمیرسه آدم شوهر کنه بهتره
بعدشم وقتی میخواست بره گفت من اگه نصف تو به خودم میرسیدم ملکه الیزابت میشدم😭😭😭منم هیچی نگفتم که هم روان خودم آروم باشه هم اون دلش نشکنه تروخدا بگید چیکار کنم از وقتی اومدم دهم همش همین حرفا رو میشنوم :)