چندسال پیش شوهرم با برادرش شریک شد وآقا پولارو کشید بالا وزد به دعوا وشوهرم قطع ارتباط کرد ، ما همون روزا قرار بود خونه بخریم ولی چون پولا رو خورد مانتونستیم چقدر اذیت شدیم چقد دعوا کردیم وروح روان پسرم بهم ریخت وآقا رفت برا خودش وخونه خرید و کلی پول به حساب گذاشت وشوهرم پنج سال قطع ارتباط بود ولی دوباره پیداش شده و با شوهرم حرف میزنه دوباره داره با شوهرم یه معاملاتی میکنه کلی دعوا کردم ولی شوهرم میگه من آدم قدیم نیستم پولمو ازش میکشم بیرون ، ولی من نمیتونم اون روزایی سخت رو فراموش کنم الانم از شوهرم کینه کردم وقتی جلوم باهاش حرف میزنه رسما نابود میشم ولی پسرم میاد میگه مامان ولش کنم بخاطر من بچم همش همش میگه تو شاد باش ولی من نمیتونم ، خواهش میکنم به من بگید چکار کنم میخوام بخاطر بچم بخندم با شوهرم خوب باشم ولی نمیتونم میگم شوهرم مارو خوار کرد