الان شوهرم ۹ماه رفته ما تنهایم
نباید ی زنگی بزننن
ی تعارفی کنن
ما جنگم شد تنها بودیم
نباید هیچ کاری مگردن اینقدر مگه دنیا بی ارزش شده خبر نداشتم
یعنی واقعا خود شما هیچ تاثیر و کمگ و امیدی ب خانواده شوهر ندارید؟
یکی میگه چرا مادر شوهرم‌اینا دخالت‌میکنن هی رفت و امید میکنن
یکی میگه چرا باهامون ارتباط ندارن
منم همه چیو دروغ گفتن بهم
دنیا خیلی وقت اینطوری شما برات عجیب بنظر میاد
مادر بزرگ پدریم و خانواده پدری همینطورین نمیگن مردید یا زنده ای حتی یادمه برادرم تا ی سنی اصلا ندیدن
خانواده شوهر خودم میگم اصلا زنگ نمیزنن به هیچ وجه مگر اینکه همسرم یا من زنگ بزنیم شما برات عجیب چون بی مهری ندیدی
عزیزم من چی بگم از وقتی نامزد کردیم پشت شوهرمو خالی کردن انکار بی کس ترین فرد دنیاست حتی عروسی مون بعضیاشون نیومدن ، ب هر سختی بود عروسی تموم شد ، بعد اون دیگ اصلن سراغی آزمون نمیگیرن فقط وقتی مشکل داشته باشند دنبال پولنن سر و کله شون پیدا میشه میشن آدم خوبه و خانواده دار ک باید همه هوای همون داشته باشن همین که مشکلشون حل بشه تیغ زدن دیگ میرن که برن ، فقط میدونن چه موقعی سر و کله شون پیدا بشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
