2777
2789
عنوان

کسی بچتونو دعواکنه واکنشتون چیه

| مشاهده متن کامل بحث + 19887 بازدید | 366 پست
دقیقا منم رو نمیدم والا پدرشوهرم بیمار بود اومد خونم خودش تنها بردیم دکتر و ... و دو روز بعد رفت بند ...

من اصلن اعصابم ب مهمون نمیکشه مخصوصن خانواده شوهر پنیک میشم اگ کسی بخواد خونم بمونه اونقد حالم بد میشه چون وسواسم دارم هم دوس ندارم روال عادی زندگیم بهم بخوره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهتره ب این چیزا فکر نکنی الان این موقع شب الان ک دیگ هیچی نگفتی بیخیال شو اگ بازم تکرار کردن اون مو ...

بنظرت سرسنگین رفتار نکنم یا به شوهرم نگم؟هرچند که اصلا منطقی برخورد نمیکنه

دقیقا منم رو نمیدم والا پدرشوهرم بیمار بود اومد خونم خودش تنها بردیم دکتر و ... و دو روز بعد رفت بند ...

دایی شوهرم اومد با زنش خونه ما

خواستن بخوابن به همسرم گفتم شرمنده خونه یک خواب کجا قرار بمونن بچه منم ک‌ تا صبح بیدار هست

دیگه همسرم به مادر شوهرم گفت اونم به بهونه دیدن داداشش بردش خونه شون و همه فهمیدن شب نباید بمونن خونه ما

خدایا از اینکه پسر کوچولو بهم دادی شکر
بخدا اصلا دلم نمیخاد ناراحتشون کنم میدونم هرکسی خونه خودش راحت‌تره اونا هم مجبورن اینجا موندن ولی بچ ...



معامله با خدا کجا بود؟ مگه بچه شدی؟ انقدر ساده نباش.

اخه اون یه وجب خونه برای  خودتونم  کوچیکه چه برسه ب اینکه یه گردان آدم هم بریزن توش

آرامش بچه هات برات مهم باشه، بچه ها اذیت میشن بخدا.

خیلی مستقیم و محترمانه بهشون بگو برن.

هرجا دلشون میخواد برن فقط خونه شما رو خالی کنن، بچه هات گناه دارن، آرامش ندارن. خودتم همینجور

ساده نباش  لطفا، همون خدا هم راضی نیست تو انقدر ب خودت و بچه هات ستم و زجر بدی، گناه میکنی نه ثواب.

ببین مریض داری خیلی سخته من مادرم عاشق نوه هاش بود ولی وقتی مریض شد میگف اعصابم نمیکشه اومدین بچه ها ...

اره میدونم بخدا منم خونشون رفتنی

 بچه هارو نمیبردک ااما اینجا خونه خودمونو مثلا خونه خودمون که چه عرض کنم هرکی هرکاری دوس داره میکنه

دایی شوهرم اومد با زنش خونه ماخواستن بخوابن به همسرم گفتم شرمنده خونه یک خواب کجا قرار بمونن بچه منم ...

والا من که اصلا با اقوام همسر رفت آمد اونطوری ندارم که بیان خونم بمونن 

فقط پدر مادرش هستند که اونم الان شاید حدود ۷ ساله نیومدن خونم شکر خدا 😏

بنظرت سرسنگین رفتار نکنم یا به شوهرم نگم؟هرچند که اصلا منطقی برخورد نمیکنه

سرسنگین بودن زمانی جوابه ک برات ارزش و احترامی قائل باشه ولی وقتی خیلی براش مهم نیستی سنگین بودنتم مهم نی براش 

ب شوهرت اگ میخوای بگو 

اما اگ دوباره تکرار کردن برخورد کن اما بی حرمتی ام نکن

بی احترامی کار ادمای بی شخصیته

 مُحاق : حالت ماه در سه شب اخر ماه/ملایم باش پیامبری باش ک رسالتش نشر عشق است غم و سختی اگرچه واقعیت دارد حقیقت ذات تو نیست.مگذار ملایمت قلبت،زخم‌خورده و زمخت شود🕊️🤍✨

والا من که اصلا با اقوام همسر رفت آمد اونطوری ندارم که بیان خونم بمونن فقط پدر مادرش هستند که اونم ا ...

نه من با شام و ناهار مشکل ندارم

ولی خواب اصلا اصلا

دیگه همه فهمیدن 

خونه پنجاه شصت متری چیه مهمون هم بیاذ

خدایا از اینکه پسر کوچولو بهم دادی شکر
معامله با خدا کجا بود؟ مگه بچه شدی؟ انقدر ساده نباش.اخه اون یه وجب خونه برای خودتونم کوچیکه چه برس ...

دلم میخاد اینکارو کنم ولی بااین شوهری که من دارم روزگارم بعدش سیاهه بخدا 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز