فردا برای همیشه از این خونه میرم

هرچی بگی حق داری ولی اون بچه فقط شیش ماهشه شیر تورو میخوره گناه داره از بین میره خواهش میکنم بمون و فکر کن بی شرفی تو زندگیت نیست با بچه هات خوش باش

عزیزم مگه نمیگی ترامادول می‌زنع

خب  رفتارش بخاطر اونه

آدم معتاد عاقبت نداره که

ولی خدایی انتقام شوهرتو از بچه ها نگیر

بچه شیرخواره رو کجا میخوای بذاری بری

بشین پیششون بمونه فعلا تا یکم بزرگ بشم برم مدرسه بعد تو برو سرکار و اگه قضیه درست نشد جدا شو

لطفا احساسی پیام نزارین ندیدی بعضیا از فرط خستگی هم بچه هاشونو میکشن هم خودشونو ؟؟ چون میگن بعد من بچه میخاد چیکار کنه پس اول بچمو بکشم بعدم خودمو خلاص کنم

حقت بود ک بیرونت کنه.مگه کم داری ک میری منت همچین آدمیو میکشی.

اوووو چندین سال باید تحمل کنه تا اون موقع ذره ذره اب میشه نابود میشه همبن الانش به جنون داره میرسه خب این بنده خدا هم آدمه ینی چی تحمل کنه. من نمیگم خونه رو ترک کنه کسی که تجربه بی جا و مکانی داشته باشه میدونه این چقدر وحشتناکه چند روز تو پارک بخوابی عشق و عاشقی و عقل و همچب از سرت میپره. ولی تشویق به تحمل هم نکنید خدا وکیلی ظلمه

چقد ضعیفی. عصبیم کردی. دوتا بچه داری. خیانت دیدی، بعد تنها چیزی که به ذهنت رسیده فراره؟؟ تو که توی خونه خودت نمیتونی حقتو بگیری، فرار کنی توی جامعه به اون بزرگی چطوری میخای حقتو بگیری... همین فردا صبح برو دادخواست تنظیم کن. اینکه شوهر نکبتت گفته اول باید بری و فلان، گوه خورده. تو چرا جدی گرفتی ترسیدی؟ از زن های ضعیف سواستفاده میشه. و الا زن قوی بلده چطوری به طرفش درس عبرت بده. درخواست بده. هیچگونه معاشرت و صحبتی هم باهاش نداشته باش. در خفا کاراتو پیش ببر. وقتی براش احضاریه رفت دیگه مجبوره دادگاه حاضر بشه. هر بارم که کتک زد به محضی که زد بیرون میری پزشکی قانونی شکایت میکنی. به این چرت و پرتای سک..سی شو و عشوه بیا و..‌‌ هم گوش نکن. به کتفت بگیرش و فقط دنبال طلاق باش. 

خب تحمل نکنه فرار هم نکنه چیکار کنه؟؟؟

باید تا زمانی که بتونه بره سرکار و مستقل بشه تحمل کنه دیگه

درد بدیه

طلاق گرفت بعد کجا بره

ممنونم عزیزم سلامت باشی همیشه

همون جایی که میخاد فرار کنه بره. چقدر بدبخت و  حقیرید 

خب جمعش میکردی

تا حدی درکت میکنم عزیزم واقعا نمی‌دونم چی بگم‌😭😭😭حال خودم خوب نیست چون دارم جدا میشم بعد از یازده سال زندگی منم بخاطر خیانت اما من شرایط تو رو میبینم میفهمم که چه زجری میکشی من بچه ندارم حداقل وابستگی عاطفی کمتری داشتم نسبت به زندگیم و اینکه من خونه ی مادرم رو دارم که پیشش بمونم اون آشغال همیشه میومد خونه و خیلی هم ادای عاشق ها رو در میاورد اما مشکل روح و روان  داشت همیشه خدا در حال خیانت بود در واقع چند شخصیتی بود تاکید داشت که حتما بچه دارم بیشیم واقعا خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که از اون عوضی خدا بچه ای نداد بهمون اما با داستان و‌دردهای شما و امثال شما دلم داغون میشه یاد زجرهایی که سرخیانت هاش کشیدم میافتم و دلم پر از غم میشه عزیز دلم خدا میدونه خیلی با خوندن تاپیکت ناراحت شدم و دوست دارم بخاطر مظلومیت بعضی از ما زن ها زار بزنم که چرا باید دست همچین آدمایی بیافتیم‌🫂

بعضی وقت ها شرایط انقد سخته ک ب آینده فکر نمیشه کرد

موافقم