من یه خاهر کوچیکتر دارم از خودم کلاس یازدهمه
چند باری تو رابطه با پسر بوده و خیلی اسیب دیده
خیلیم خوشگل و همه چی تمومه از منم خشگلتره کلن
بعد خیلی اهل تفریح ایناس تنبل تو درس
الان باهم صحبت میکردیم یمدته حال روحیش بده از تابستون میگه میخام با هیچکس دوست نشم و دیگه تو رابطه نرم
حالش بده ولی ذهنی همسن منه انگار با اینکه من ازش خیلی بزرگترم
خیلی رفتارای عاقلانه ام داره در کل منطقیم هست
الان میگه میخام شروع کنم بخونم برای کنکور خودمو حداقل نجات بدم و درگیر چیزای احساسی نشم
منم نشستم نصیحتش کردم میگم درس بخون
میگه نیاز دارم قانع شم بشینم درس بخونم و بفکر ایندم باشم زندگیمو حدر ندم
چیبگم بهش چجوری راهنماییش کنم درسشو چیکارکنه؟ رشتشم انسانی خیلیم باهوشه ولی یمدت بود زیاد اهل درس نبود