کلا از اولش سرکار نمیرفت .با پدرش بود .دوتا ساختمون دو سه طبقه ساختن فروختن اومدن گفتن تو کار بساز و بفروشه 😑
تو عقد پول نمیداد خرید نمیکرد طلا نمیگرفت میگفت میخوایم فعلا خرج نکنیم سرمایه مون زیاد شه بعد خرج کنیم .چندتا تیکه وسیله رو گرفتن عروسی ام گرفتن .بعد از عروسی ام همچنان سرکار نمیرفت باباشم بهش پول نمیداد .
نه لباس نه مرغ گوشت نه برنج و میوه
تا اینکه خودم رفتم دو سال سرکار .
خونه رو عوض کرد نصف پول پیش و برداشت که عطاری بزنه .
نگو خودشم تو کار قرص و ترامادول و این کوفتیاس.
اجاره خونه رو میدادم بهش بده به صاحب خونه بعد فهمیدم نمیداده .خودش خرج میکرده .پول پیش خونه رو قرار بود به نام من بزنه بعد فهمیدم اون قولنامه جعلی بوده به نام ننه ی بی شرفش زده.
یه شبم دیدم تشنج کرد رفت بیمارستان سه روز بستری بود
بعد از اون دیگه گفتم نمیتونم زندگی کنم اومدم خونه پدرم افتادم تو دادگاه حکم استرداد جهیزیه و اینارو گرفتم بعد از دوماه فهمیدم باردارم .(ماه قبلش خونریزی داشتم فکر کرده بودم پریودم )وقتی برگشتم گفت که صاحب خونه بیرونمون کرده و کرایه ها رو ندادم .وسایلام و گذاشت خونه پدرش منم آواره ...
بعد از فوتش فهمیدم همه ی وسایلام و فروخته خرج قرص و مواد کرده
هیچی برام نذاشت .حتی هزارتومن پول