اسی یه چی بگم .
یه بار دعوای بدی با شوهرم کردیم یهو برگشت بهم گفت لاشی .
منم سر اون حرفش گریه کردم با خودم گفتم مگه چیکار کردم که گفته لاشی .
بعد از چند مدت باز یهو تو دعوا بهم گفت لاشی دیدم نه بابا این عادت کرده منم در اومدم بهش گفتم لاشی هم خواهر و مادر خودته عصبی شد کتمم زد ولی بعد از اون دیگه نگفت .
باز چند مدت پیش دعوامون شد بعد از یک سال گفت لاشی منم بهش رک گفتم میرم لاشی بازی در میارم که وقتی اومدی بهم گفتی لاشی حرف حقیقتو راجبم زده باشی نه بهم تهمت بزنی که اینجوری اذیتم کنی ، یهو دیدم دعوارو خوابوند اومد کنارم نشست گفت تو اگه لاشی بشی اسم پدرت بد در میره میگن دختر فلانی لاشیه گفتم اشتیاه نکن اگه کار خطایی بکنم میگن زن فلانی لاشیه پس خوب هواست به رفتارات باشه .
حسابی ترسوندمش .
مردیکه الاغ خودش میدونه من تا حالا یه خطا نکردم هی میومد بهم حرف میزد که اخرین بار خوب نشوندمش سر جاش حسابی ترسیده بود .