2777
2789
عنوان

مامانم بی اجازه رفته در کمدمو باز کرده میگه تو دزدی بخاطر نامزدش 😭

| مشاهده متن کامل بحث + 91460 بازدید | 1196 پست
تو باید باید ب داداشت بگی اصلا با مادرت دهن ب دهن نشو معلومه چجوری این مرد هم دنبال سوار گرفتن دیده ...

گفتم عصر به داداشم اومد اینجا دعوا شد

صفحه 47 اولین کامنت صفحه 47 گفتم وقتی اومد چیشد

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزییییزم تاپیکتو دیدم یاد مجردیِ خودم افتادم، برا اینکه حال و هوات عوض بشه میگم ... مامان منم همینحوری بود، با این تفاوت که گاهی بهم میگفت یاسی چه بی سلیقه ای این چیه خریدی 😉😅

حالا هم از دستش ناراحت نشو تو که نیتشو میدونی پس توضیحی هم نده، همون سکوت کنی بهتره ... و لطفا فقط رو درست تمرکز کن به حاشیه نرو .

مدرس دانشگاه، مدرس تخصصی دوره های آموزشی. مدرس نرم افزار اکسل مقدماتی تا پیشرفته، msp. Spss . کارمند پتروشیمی
خدا ازش نگذره تن و بدنم داره میلرزه

به نظرم ناپدریت اگه پولی نداره ومادرت میخواد با یه پسرخرس گنده زنش بشه و بیاره ور دل دختر بزرگش 😓🙄


میبخشید اینو میگم ولی احتمال زیاد عقلشو ازدست داده و تحویل پایین تنش کرده .

من اگه جای توبودم ،اگه خونه پدرت به نامت هست  قانونی اقدام کن و به نام خودت بزن 

که اون مرد غریبه و پسرش نتونن خونتونو صاحب بشن .

مادرت چندسالشه ؟

همه دنیام ،همه سرمایه زندگیم بچه هامن . باهاشون بزرگ شدم مادرشدم .اصلن زندگی من از وقتیکه طعم مادری رو چشیدم شروع شد و اونوقت بود که انگار خدا منو دید و بهم همه چی داد . دستهای کوچولویی که هرروز لمست میکنه بغلت میکنه و بوست میکنه ‌.تمام تلاشمو میکنم تا آینده درخشانی براتون بسازم فسقلی های من . از خدا میخوام این حس ناب و به همه چشم انتظارهای نینی سایت ببخشه و خدا دل همه رو شاد کنه آمین یا رب العالمین 

سلام عزیزم

میخوام ی چیز بهت بگم چیزی که شما تعریف کردی گریبان گیره خیلیاست میخوام از تجربه ها بهت بگم از سختی ها


تمام تلاشتوکن که اون پسرشو نیاره خودشم نیاد 

احتمال اینکه خونه رو از چنگ مادرت دربیارن خیلیه

احتمال بدچشم بودن اون پسر به توخیلیه 

احتمال اینکه جلو اونا غرورت بشکنه خیلیه

تو شرایط شما احتمال چیزهای بد خیلیه 


برادرت همچین فکرایی تو سرشه که اعصابش خورد شده فقط کوتاه نیا برای زندگیت بجنگ

بعضی از سن بالاها مخشون ایراد پیداکرده


بعدشم این اقا اگر مار تواستینش نداشت خودش دست پیش میکشید ی خونه اجاره میکرد بدوخوب میکرد 


بترس عزیزم 

تمام این چیزها تجربست ی تجربه تلخ وغم انگیز

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز