پدرت دوست داره تو مدلی که اون دوست داره باشی شبیه عروسک یعنی زیبا شیک و جذاب و مطیع و کاملا رام
توی بچگی با زدن میخواست تو توی این قالب بمونی و خارج نشی ولی الان شما در دورانی هستی که میخوای مدل شخصیتی خودت رو داشته باشی برای همین مقاومت میکنی و فکر میکنی تمام اون زدنها برای چی بوده
در واقع شما به عنوان دختر بزرگتر با تفاوت سنی پایین که با پدرت داری نشون میده پدرت هم یه موجود منزبت و کنترل شده از نظر شخصیتی بوده فقط دلش نمیخواد آسیب ببینی ولی انگار عادت کرده چون از بچگی این روش رو روی شما پیاده کرده نمیتونه ازش دست برداره یعنی نمیتونه ترک عادت کنه
قبلا زدنش برای تربیت بود الان شاید برای مقاومت شما
بهتره با پدرت صحبت کنی و بگی منم دوستت دارم منم به محبتت نیاز دارم ولی مگه یه گل رو با زدن میشه سالم نگه داشت و پرورش داد دیگه این گل پرپر به درد چی میخوره نه رنگی نه بویی نه ظاهری فقط تیغهاش مونده که هم من رو آزار میده هم شما رو زخمی میکنه و اذیتتون میکنه