2777
2789

لطفاً به مامانم چیزی نگین 

قضیه ازین قراره عمه های عوضی دارم همش تیکه میندازن و مامانم قطع ارتباط کرد یعنی ما اصلا خونشون نمیربم اونا عید به عید میان تلپ میشن و وقتی بابام پول نداشت و سرمایه اش رفته بود اصلا براشون مهم نبود مامانم همه طلاهاشو فروخت تا بابام وضعش بهتر شد سراغ بابامو گرفتن 

بابام خیلی خانواده دوست هست با اینکه آبجی هاش چند بار بهش بی احترامی کردن باز هم دوستشون داره

 عمه هام نشستن زیر مامان بزرگم که خونه . زمین و.. بفروشه ، مامان بزرگمم همین کارو کرد و اصلا ما خبری ازون پول ها نداریم مامانم ازین هم ناراحته

موقعی ام که مامان بزرگم مریض شد نیومدن انداختن کردن مامانم همه کارای مامان بزرگمو ، خدا شاهده مامانم زیر مامان بزرگم رو تمیز میکرد می‌شست حتی مامان بزرگم تو خودش دستشویی میکرد مامانم مدفوعش رو تمیز میکرد 

اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرست💖   درحال ترمیم🥀💔

عمه هام سریع گفتن ما کار داریم و نیومدن ، خلاصه وقتی مامان بزرگم فوت شد پیداشون شد که اره فلان کار کنید فلان چیز بدین غذا کلا برا سوم و هفتم و ۴۰ ام و سال جوجه کباب ۲۰۰ گرمی دادن بابامم دست و بالش بسته بود پولش رو خرج اونا کرد عمه هام هیچ خرجی نکردن فقط دستور دادن ، بی انصافی هم نکنم عمم چندبار اومد از مامان بزرگم نگهداری کرد دید دستشویی می‌کنه پیچید رفت

مامانم از عمم هام متنفره اونا هم از مامانم 

حالا همه هام گفتن بزا مامان خیرات کن مامانم با بابام دعوا کرد یعنی چی همش دستور میدم حق نداری انجام بدی (از وقتی مامان بزرگم فوت شد خیرات دادیم مامانم مشکلی نداره چون همه هام اینطور گفتن به بابام ناراحته؛)

بابامم برگشت گفت تو بمیری برا توهم خیرات میکنم نگران نباش 

مامانم اشک تو چشماش جمع شد

اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرست💖   درحال ترمیم🥀💔

حق با مادرته 

مثلا مادر بزرگ منم تا پولش ته نکشه یادی از ما نمیکنه باباممم طفلی مریض شده بود پول نون تو خونمون نبود برای اولین بار زنگشون زدیم (بابام خیلی کمکشون کرد حتی جهاز عممو طلاهاشو بابام خرید) 

گفتیم قرض بدین پس میدیم به خدا گفتن نداریمو گوشیو قطع کردن دیگه تماس نگرفتن 


مادر منم لج کرد مادر بزرگم سرطان گرفته بود 

مامانم نذاشت بابام ی قرون پول بهشون بده!!! 

  چشم درشتم من دیگه امیدی به ادامه ی این زندگی ندارم  کلمه ی خوشبختی خنده و دل خوش برای من شده خاطره  شاید ی روزی از این حال در بیام و دوباره ی امضای قشنگ بذارم درخواست دوستی نمیپذیرم ندین 💚

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کاملا حق با مامانته،دیگه اون مرده خیرات چی وقتی پولش نیاز خانوادشه واسه زندگی

عمه هاتم برن پیش مامانبزرگت زودتر

هرکی میخواد خیرات کنه خودش دست بکنه تو جیبش،اینا خیرات نمیخوان واسه مامانشون غذای مفت میخوان

عمه،هات خیرات کنن مفت خورا

به بابات بگوانقد مادرم زحمت مادرتوکشید یادت رفت،چقدنمک نشناس


حرف بابات بدبود بهش بگید


آذین،،هستم،،خدایا خدایی کن رحم کن معجزه کن ، اگرنکنی من نه خدادارم و نه حسین،،،،من امید داشتم ،خدایا،،،،

عمه هام سریع گفتن ما کار داریم و نیومدن ، خلاصه وقتی مامان بزرگم فوت شد پیداشون شد که اره فلان کار ک ...

ببخشیدا چه بابای بیشعوری برا متن اخریت واقعا این همه مامانشو جمع کنه تمیز کنه آخر کاریم برگرده همچینحرفی بزنه 

دلم برا مامانت سوخت قلبشو واقعا شکست 

حق با مادرته مثلا مادر بزرگ منم تا پولش ته نکشه یادی از ما نمیکنه باباممم طفلی مریض شده بود پول نون ...

می‌دونم واقعا مامانم حق داره ولی بابامم گناه داره بغض کرد 

اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرست💖   درحال ترمیم🥀💔

عزیزم خدا رحمت کنه مادربزرگت رو 

موضوع خیرات برا اموات ربطی به بدی بقیه نداره به نظرم 

مادرت داره دو تا مسئله جدا از هم رو قاطی میکنه 

ببین عمه هات بد هستن خوب به کنار 

به کسی که فوت شده ربطی نداره 

اونم مادربابات بوده و خیرات براش ثواب داره 

اگه ارثی هم نذاشته 

باز یه شکلاتی مثلا یا صلواتی چیزی 

حالا باباتم قرار نی که میلیونی بده 

اگه نداره نده 

ولی عجیبه انقدر بیزبون بودن والدینت 

هم ارث بره هم اینطور بگن 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

بابات لنگه شوهر منه‌ حاضره جون بده تا خواهراش راضی نگه داره .از این شخصیت مهر طلبش متنفرم

اره شانس خواهر بعد داداشامون اینجوری جونشون واسمون درنمیاد

کاربری دست دو نفره

ببخشیدا چه بابای بیشعوری برا متن اخریت واقعا این همه مامانشو جمع کنه تمیز کنه آخر کاریم برگرده همچین ...

توروخدا اینطوری نگو

بابام الان مریضی ارثی گرفته عصابش خیلی خورد و داغونه بخدا بعدش معذرت خواست 

اگه امضام رو دیدی برام صلوات بفرست💖   درحال ترمیم🥀💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792