شوهرم دیونم کرده خیلی بی درکه ،آخه چه گلی به سراین دوتازدیم که سومی هم بیاد چکارکنم یکساله مقاومت کردم امروزدوباره بحثشوپیش کشید ۴۰سالمه پیرشدم وه بچه ای آخه...
ما اوضاع مالیمون بدنیس اما پس انداز واینا نداریم ،اونشب عمه اش گفت تو توی نون شبت موندی میخای سومی روبیاری خیلی بهم برخورد،ماخداروشکردستمون به دهنمون میرسه
خدایا من چی بگم اخه ،اینا ازکجا می افتن توزندگیمون گندمیزنن به همه چی
دقیقا،حالا به نظر ما اشتباهه که یکی دیگه بیارم؟؟؟خودم اصلااا بچه نمیخوام ولی دلم واسه تنهایی بچمم میسوزه از طرفیم میگم با شوهر خل و چل اشتباهه یکی دیگه اوردن،ب نظرت چیکار کنم؟
میترسم یه روزبیاد پشیمون بشی که بچت تنهاس من بخاطر دخترم دومی روآوردم توبدترین شرایط اصنم پشیمون نیس ...
اخه ببین شرایط بد مثلا اگر نداری باشه آدم امید داره که یه روز وضع مالیش خوب شه ،ولی آدم دیونه هیچوقت درست نمیشه،من واااقعا نمیدونم چه تصمیمی بگیرم،ببین جوریه که تو بارداری حس میکنم یه زندانی هستم،یا مثلا بهش مبگم شاید واسه بچه دوم من نتونم شیرش بدم مثل اولی میگه وظیفته شیرش بدی....یعنی شعور و شخصیتش در این حده....چی بگم والا...