البته الان خیلی از ویژگی هایی ک اونموقع بعنوان نقطه قوتش میدیدم تبدیل شده ب ...
مثلا همش سرکوفت میزنه ک چرا دوسال جواب رد دادید.من خانوادمو کوچیک کردم ک اینهمه کشوندمشون خونه شما .خوردشون کردم بااینکارم.یا میگه ادم تو هیچ کاری نباید زیادی اصرار کنه وقتی گفتید نه باید میرفتیم.یا منت سختیایی ک واس سربازیش میکشه رو سرمن میذاره ک بخاطر تو رفتم سربازی.انگار اگه من نبودم نمیرفت.هرچند من از خجالت این حرفاش درمیامو واس هرکدوم جواب دارم ولی خب همشون مثل خنجر قلبمو زخمی میکنه.زخمایی ک فک نکنم خوب شدنی باشن